انجمن علمی جنگلبانی ایران
مجله جنگل ایران
2008-6113
2423-4435
11
2
2019
08
23
ارزیابی آزمایشگاهی روش PLSR برای تخمین حدود آتربرگ خاک با استفاده از طیفسنج زمینی
151
164
FA
فاطمه
موسوی
دانشآموختۀ دکتری مهندسی جنگل دانشگاه تهران، کرج
fmusavi@ut.ac.ir
احسان
عبدی
0000-0002-3382-7683
دانشیار دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج
abdie@ut.ac.ir
عباس
قلندرزاده
دانشیار دانشکدۀ مهندسی عمران، دانشگاه تهران، تهران
aghaland@ut.ac.ir
حسینعلی
بهرامی
دانشیار گروه خاکشناسی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران
bahramih@modares.ac.ir
باریس
مجنونیان
استاد دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج
bmajnoni@ut.ac.ir
بهطور کلی در کشورهای در حال توسعه مثل ایران، بهدلیل نیاز به صرف زمان و هزینههای زیاد تحقیقات و روشهای آزمایشگاهی متعارف، مطالعات مکانیک خاک بهصورت محدود انجام میگیرد یا اصلاً انجام نمیگیرد؛ کمبود اطلاعات در این زمینه ممکن است در نهایت سبب آسیبدیدگی سازه شود. امروزه روشهای نوین مانند طیفسنجی زمینی در حال توسعهاند که میتوانند این مشکل را تا حد زیادی برطرف کنند. طیفسنجی زمینی روشی غیرمخرب، سریع و ارزان است، ولی تا کنون تحقیقی در زمینۀ استفاده از این روش در برآورد ویژگیهای مکانیک خاک در ایران انجام نگرفته است. در این پژوهش حدود آتربرگ خاک (حد روانی، حد خمیری، حد انقباض و شاخص خمیری) با استفاده از طیفسنج زمینی برآورد شد. به این منظور 45 نمونه خاک از سری نمخانۀ جنگل خیرود جمعآوری شد و آزمایشهای حدود آتربرگ انجام گرفت و سپس با استفاده از طیفسنج زمینی VNIR اندازهگیری طیفی نیز صورت پذیرفت و از روش PLSR (Partial Least Square Regression) برای پیشبینی حدود آتربرگ خاک در دو حالت طیف خام و مشتق اول طیف استفاده شد. نتایج نشان داد که مدلسازی PLSR برای پارامترهای حد روانی و شاخص خمیری در حالت طیف خام و مشتق اول کاملاً مناسب است و برای حد خمیری قابل قبول و برای حد انقباض غیر قابل قبول و ضعیف است؛ بنابراین از طیفسنجی میتوان بهعنوان روشی سریع، ارزان و با دقت قابل قبول برای پیشبینی حدود آتربرگ خاک استفاده کرد.
حدود آتربرگ خاک,طیفسنجی زمینی,مشتق اول,PLSR
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_93387.html
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_93387_127f48d71d38cfe21e5d60969661fefd.pdf
انجمن علمی جنگلبانی ایران
مجله جنگل ایران
2008-6113
2423-4435
11
2
2019
08
23
اثر متقابل درختان بالغ سرخدار(Taxus Baccata L.) و تجدید حیات آن در ذخیرهگاه افراتختۀ استان گلستان
165
177
FA
عارف
حسابی
0000-0002-5351-801X
دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت جنگل، گروه علوم و مهندسی جنگل، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس، نور، مازندران
aref.hesabi@modares.ac.ir
سید جلیل
علوی
استادیار گروه علوم و مهندسی جنگل، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس، نور، مازندران
sja_sari@yahoo.com
امید
اسماعیل زاده
استادیار گروه علوم و مهندسی جنگل، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس، نور، مازندران
oesmailzadeh@modares.ac.ir
درک سازوکارهای زیربنایی برای تجدید حیات گونههای درختی و همچنین اثر متقابل مثبت و منفی بین گونههای درختی و تجدید حیات میتواند اثربخشی مدیریت جنگل و فعالیتهای احیایی را بهبود بخشد. گونۀ سرخدار از گونههای بومی جنگلهای هیرکانی است که به دلایل متعدد از جمله نبود تجدید حیات رو به زوال رفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط درونگونهای درختان بالغ سرخدار و تجدید حیات آنها در ذخیرهگاه افراتخته در استان گلستان انجام گرفت. پس از جنگلگردشی، عرصهای به مساحت حدود 2 هکتار انتخاب شد و موقعیـت مکـانی همۀ درختان و تجدید حیات سرخدار در آنها به روش فاصله-آزیموت با استفاده از دستگاه TP360B ثبت شد. در مجموع 417 درخت سرخدار و 59 تجدید حیات در منطقۀ تحقیق ثبت شد. حداقل و حداکثر قطر درختان سرخدار بهترتیب 6 و 124 سانتیمتر بود. نتایج تابع تکمتغیرۀ <em>O-</em>ring نشان داد که الگوی پراکنش درختان سرخدار کاملاً تصادفی و الگوی پراکنش تجدید حیات نیز تا فاصلۀ 5 متری کپهای و بعد از آن تصادفی است. نتایج تابع دومتغیرۀ <em>O</em>-ring نیز نشان داد که رقابت شدید و برهمکنش منفی (دفع) بین درخت بالغ سرخدار و تجدید حیات آن وجود دارد. به نظر میرسد تراکم درختان بالغ در جنگل و سایهاندازی زیاد در طول سال توسط سرخدارهای بالغ با نبود تجدید حیات در این ذخیرهگاه ارتباط مستقیم دارد. همچنین آللوپاتی درختان مادری سرخدار میتواند بر تراکم نهالها و نونهالها در زیر تاج درختان مادری تأثیر منفی داشته باشد. نواحی خارج سایۀ درختان بالغ گونۀ سرخدار به احتمال زیاد نمایانگر مکانهای بهینه برای تجدید حیات است. از اینرو برای حفاظت تودههای موجود سرخدار، فعالیتهای مدیریتی روی تجدید حیات باید در این نواحی تمرکز یابد.
الگوی مکانی,آمارۀ O-ring,تجدید حیات,رقابت,سرخدار
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_93406.html
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_93406_3d83430e19a24e5e497e109d5334a060.pdf
انجمن علمی جنگلبانی ایران
مجله جنگل ایران
2008-6113
2423-4435
11
2
2019
08
23
تأثیر اقلیم و کاربریهای مختلف اراضی بر زیستتوده و فعالیتهای میکروبی خاک
179
194
FA
معصومه
مظاهری
کارشناس ارشد علوم خاک، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه آزاد واحد ایلام، ایلام
masi.maz68@gmail.com
مسعود
بازگیر
استادیار گروه مهندسی آب و خاک، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه ایلام، ایلام
m.bazgir@ilam.ac.ir
امروزه یکی از نگرانیهای مهم جهان، تغییر جنگلها و مراتع به اراضی کشاورزی است که نتیجۀ آن کاهش کیفیت خاک و تغییر آبوهوای جهانی است. یکی از شاخصهای کیفیت و سلامت خاک، ارزیابی فعالیت و برآورد زیستتودۀ میکروبی خاک است که این ویژگی در مدت زمان کوتاه به اعمال مدیریت در اکوسیستمهای مختلف واکنش نشان میدهد. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی تأثیر اقلیم و کاربریهای جنگل، مرتع و کشاورزی بر زیستتوده و فعالیتهای میکروبی خاک در سال 1395 در استان ایلام انجام گرفت. تأثیر اقلیم با انتخاب دو منطقۀ ایوان با اقلیمی نیمهمرطوب و گنجوان با اقلیمی نیمهخشک اعمال شد. در هر منطقه، سه کاربری شامل جنگل، مرتع و کشاورزی در نظر گرفته شد. پس از بررسیهای میدانی در کاربریهای مختلف، پنج نمونه خاک از عمقهای 10-0 و 30-10 سانتیمتری بهصورت تصادفی برداشت شد. در آزمایشگاه مقدار کربن آلی و نیز خصوصیات میکروبی خاک نظیر کربن و نیتروژن زیستتودۀ میکروبی، تنفس پایه و برانگیخته اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که بیشترین مقدار کربن آلی و تنفس پایه در ایوان با کاربری جنگل بهدست آمد که بهترتیب 54/42 و 72/20 درصد بیشتر از گنجوان بود. کاربری کشاورزی در هر دو اقلیم، کمترین مقدار این صفات را به خود اختصاص داد. با افزایش عمق خاک، مقدار کربن آلی، تنفس پایه و تنفس برانگیخته در کاربریهای مختلف کاهش یافت. مقدار نیتروژن و کربن زیستتودۀ میکروبی در کاربری جنگل و مرتع در اقلیم ایوان بیشتر از اقلیم گنجوان بود. بیشترین زیستتودۀ میکروبی کربن (813 میلیگرم در گرم خاک) در کاربری جنگل در عمق سطحی (10-0 سانتیمتری) بهدست آمد و با افزایش عمق خاک، مقدار کربن زیستتودۀ میکروبی کاهش یافت. مقدار بهرۀ متابولیکی در عمق تحتانی (30-10 سانتیمتری) بیشتر از عمق سطحی (10-0 سانتیمتری) بود، بهطوری که بیشترین بهرۀ متابولیکی (179/0 درصد) در عمق تحتانی (30-10 سانتیمتری) با کاربری زراعی مشاهده شد و کمترین مقدار آن (087/0 درصد) در عمق سطحی (10-0 سانتیمتری) خاک با کاربری جنگل بهدست آمد. بهطور کلی براساس نتایج، با تغییر کاربری از جنگل به اراضی زراعی در اقلیمهای خشک، کربن آلی، زیستتوده و فعالیت میکروبی خاک کاهش مییابد. بنابراین، مدیریت صحیح کاربری اراضی که مهمترین آن جلوگیری از تغییر کاربری در مناطق نیمهخشک و نیمهمرطوب است میتواند تأثیر مهمی در بهبود کیفیت و سلامت خاک داشته باشد.
آب و هوا,استان ایلام,جنگل,شاخصهای میکروبی,مرتع
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_93405.html
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_93405_84e7b486656396ade68e4cb70f003047.pdf
انجمن علمی جنگلبانی ایران
مجله جنگل ایران
2008-6113
2423-4435
11
2
2019
08
23
بررسی مقدار ترسیب کربن در زیتودۀ هوایی برخی ارقام جنگلکاریشدۀ صنوبر
195
205
FA
فرهاد
جهانپور
کارشناس ارشد جنگلداری، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه لرستان، خرمآباد
jahanpour.f@gmail.com
ضیاالدین
باده یان
0000-0002-2368-6354
استادیار گروه جنگلداری، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه لرستان، خرمآباد
badehian.z@lu.ac.ir
جواد
سوسنی
دانشیار گروه جنگلداری، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه لرستان، خرمآباد
j.soosani@gmail.com
یکی از مهمترین راهکارهای شناختهشده در کاهش کربن اتمسفر، ترسیب کربن توسط درختان است. پژوهش حاضر در باغ کشاورزی شهرستان خرمآباد انجام گرفت. با استفاده از طرح بلوکهای کامل تصادفی و در هر واحد آزمایشی تعداد سه درخت پنجساله انتخاب و در دو گروه و در مجموع 12 رقم صنوبر در سه تکرار انتخاب شدند. برای مقایسۀ میانگین و انتخاب تیمار یا تیمارهای برتر هر گروه از دادهها از آزمون چنددامنۀ دانکن و برای مقایسۀ نتایج دو گروه نیز از روش T مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که در هر دو گروه کلن (تاج باز و بسته) صنوبر از نظر میزان رویش و مقدار ترسیب کربن اختلاف معنیدار در سطح 1 درصد وجود دارد. بهطوری که در گروه تاج بسته رقم <em>P.nigra</em> 42.53با مقدار 6714/2 متر مکعب رویش و ترسیب سالانۀ 8/2460 کیلوگرم (حدود 5/2 تن) کربن در هکتار بیشترین کارکرد را به خود اختصاص دادند و در گروه تاج باز کلن <em>P. X. pacher</em> با 0618/3 متر مکعب رویش و با ترسیب 909/1987کیلوگرم (حدود 2 تن) کربن در هکتار بیشترین بازدهی را داشتند. همچنین با اینکه گروه صنوبرهای تاج باز رویش بیشتری نسبت به گروه تاج بسته داشتند، از نظر ترسیب کربن بین دو گروه اختلاف معنیداری مشاهده نشد که دلیل آن را شاید بتوان کمتر بودن چگالی درختان تاج باز دانست. تحقیقات بیشتری دربارۀ ترسیب کربن گونههای مختلف درختی و جنگلکاری با گونههای تندرشد با پتانسیل زیاد ذخیرۀ کربن در زمینۀ کمک به کنترل دیاکسید کربن جو توصیه میشود.
ارقام مختلف صنوبر,ترسیب کربن,جنگلکاری,خرمآباد,رویش
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_93390.html
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_93390_b0a3dceb026b5bfacd9b4f291a3fbddc.pdf
انجمن علمی جنگلبانی ایران
مجله جنگل ایران
2008-6113
2423-4435
11
2
2019
08
23
مقایسۀ برخی صفات فیزیولوژیک بنه Pistacia atlantica و کلخونگ P. khinjuk تحت تأثیر سختوارهشدن و سرما
207
219
FA
سمیه
همایونفر
کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه یاسوج، یاسوج
homayoonfar_s@yahoo.com
رقیه
ذوالفقاری
دانشیار گروه جنگلداری، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه یاسوج، یاسوج
zolfaghari_b@yahoo.com
پیام
فیاض
0000-0001-7842-2287
دانشیار گروه جنگلداری، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه یاسوج، یاسوج
pfayyaz@yu.ac.ir
در این تحقیق بهمنظور درک بهتر سازوکارهای فیزیولوژیک تحمل به سرما در طی فرایند سختواره شدن در دو گونۀ بنه و کلخونگ دو مجموعه آزمایش اجرا شد. در آزمایش اول، برای سختواره شدن، نهالها در دو مرحله و هر مرحله بهمدت دو هفته با دمای روز، شب و دورۀ نوری متفاوت قرار گرفتند و سپس مشخصههای کلروفیل و فلورسانس کلروفیل اندازهگیری شد. در آزمایش دوم، اندام ساقه و برگ نهالها تحت سه تیمار دمایی (4+ (کنترل)، 20- درجۀ سانتیگراد بهمدت یک و دو ساعت) قرار گرفتند و نرخ نشت الکترولیت و محتوای نسبی آب در آنها اندازهگیری شد. نتایج آزمایش اول مشخص کرد که در طی سختواره شدن به سرما مقدار کاهندگی فتوشیمیایی (46 درصد) و سرعت انتقال الکترون (44 درصد) کاهش یافت، اما در نهالهای بنه 30 درصد بیشتر از گلخونک بود. در آزمایش دوم آشکار شد که محتوای نسبی آب و نرخ نشت الکترولیت برگ (8 درصد و 11 درصد) در طی سازگاری به سرما افزایش یافت. همچنین نرخ نشت الکترولیت ساقه با کاهش دما تنها در گونۀ کلخونگ افزایش یافت (44 درصد). در واقع گونۀ بنه با کاهش محتوای نسبی آب در طی سختواره شدن توانست عملکرد فتوسیستم II را حفظ کند و مقاومت بیشتری به سرما نشان دهد. نتایج این تحقیق نشان داد که با اندازهگیری مشخصههای فلورسانس کلروفیل میتوان گونهها یا ژنوتیپهای مقاوم به سرما را شناسایی کرد.
سختواره شدن,زاگرس,فلورسانس کلروفیل,نرخ نشت الکترولیت
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_93393.html
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_93393_b46513d83b8d1ec4035f1f5f078fc20c.pdf
انجمن علمی جنگلبانی ایران
مجله جنگل ایران
2008-6113
2423-4435
11
2
2019
08
23
مقایسۀ تجدید حیات طبیعی و تغییرات رویش شعاعی درختان در تودههای بهرهبرداریشده و بهرهبردارینشدۀ راش شرقی، مطالعۀ موردی: جنگلهای اسالم
221
238
FA
سپیده سادات
ابراهیمی
دانشجوی دکتری علوم جنگل، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه گیلان، گیلان، رشت
sepid6638@yahoo.com
حسن
پوربابائی
استاد گروه جنگلداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه گیلان، گیلان، رشت
h_pourbabaei@guilan.ac.ir
کامبیز
پورطهماسی
0000-0002-1858-7765
استاد گروه علوم و صنایع چوب و کاغذ، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج
pourtahmasi@ut.ac.ir
هدف این تحقیق بررسی تجدید حیات طبیعی و ارزیابی تغییرات رویش شعاعی درختان در دو منطقۀ بهرهبرداریشده و بهرهبردارینشده از رویشگاههای راش شرقی از سال 1340 تا 1395 است. در هر منطقه، 50 قطعه نمونۀ دایرهای با ابعاد 1000 متر مربع بهطور تصادفی- سیستماتیک پیاده و تجدید حیات در دایرههایی هممرکز با ابعاد 10 و 20 متر مربع (بهترتیب برای بررسی نونهال و نهال) در مرکز هر قطعه نمونۀ اصلی بررسی و 160 نمونۀ رویشی از درختان با استفاده از متۀ سالسنج جمعآوری شد. نتایج در تودۀ بهرهبرداریشده نشان داد که رژیمهای آشفتگی طبیعی و انسانی به ایجاد تغییراتی در الگوهای توزیع قطری، سنی، رویش شعاعی و استقرار تجدید حیات درختان منجر شده است. در منطقۀ بهرهبردارینشده، نهالهای راش و نونهالهای ممرز و پلت بیشترین تعداد در هکتار را داشتند، اما در منطقۀ بهرهبرداریشده، نونهالهای راش و ممرز غالب بودند. در منطقۀ بهرهبردارینشده، از مجموع 324 درخت استقراریافته، بیشترین تعداد به دهۀ 1360-1350 تعلق داشت؛ اما در منطقۀ بهرهبرداریشده، از مجموع 262 پایه درخت استقراریافته، بیشترین فراوانی به دهۀ 1350-1340 اختصاص داشت. رویش شعاعی درختان در منطقۀ بهرهبرداریشده در مقایسه با منطقۀ بهرهبردارینشده، تغییرات بیشتری را در طول زمان نشان داد و بیشترین فراوانی تغییرات ناگهانی شناساییشده به دستۀ حد واسط تعلق داشت. از اینرو، این رویشگاهها باید با هدف بازگشت به ترکیب و ساختار تاریخی خود، حفظ تجدید حیات طبیعی و پرورش مطلوب توده در آینده فعالانه مدیریت شوند.
تاجپوشش,رویش شعاعی,زادآوری طبیعی,ساختار سنی,گاهشناسی درختی
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_93398.html
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_93398_9195426b4fab4609d86e2a48dde9dbe2.pdf
انجمن علمی جنگلبانی ایران
مجله جنگل ایران
2008-6113
2423-4435
11
2
2019
08
23
تهیۀ نقشۀ تیپهای جنگلی طرح جنگلداری زیارت گرگان با استفاده از روشهای پارامتریک و ناپارامتریک
239
254
FA
مجتبی
امیری
استادیار گروه علوم و مهندسی محیطزیست، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه سمنان، سمنان
amiri.mojtaba@yahoo.com
محسن
مصطفی
استادیار بخش منابع طبیعی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی مازندران، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، ساری
mohsenmstf@gmail.com
محمد
رحیمی
دانشیار گروه بیابانزدایی، دانشکدۀ کویرشناسی، دانشگاه سمنان، سمنان
mrahimi@semnan.ac.ir
با توجه به اثرهای متقابل گونههای درختی و عوامل محیطی بر یکدیگر، توصیف و تحلیل تیپهای جنگلی ضروری به نظر میرسد. هدف تحقیق حاضر تهیۀ نقشۀ تیپهای جنگلی با استفاده از روشهای پارامتریک و ناپارامتریک است. برای این منظور سری هشت طرح جنگلداری زیارت استان گلستان به مساحت 3388 هکتار در نظر گرفته شد. سپس مشخصات تمام درختان زندۀ سرپا شامل گونه، قطر برابرسینۀ (سانتیمتر) بیشتر از 5/12 سانتیمتر و ارتفاع کامل (متر) در قطعات نمونه دایرهای 1000 متر مربعی با استفاده از روش آماربرداری منظم- تصادفی به ابعاد 200×150 متر اندازهگیری و ثبت شد. تعداد کل قطعات نمونه 556 بود. سپس با توجه به درصد آمیختگی درختان در هر قطعه نمونه تیپهای جنگلی مشخص شد. در نهایت با استفاده از پارامترهای فیزیوگرافی (ارتفاع ازسطح دریا، شیب و جهت دامنه) و اقلیمی (میانگین بارندگی، تبخیر و دمای سالیانه) با روشهای پارامتریک (رگرسیون لجستیک) و ناپارامتریک (شبکۀ عصبی)، نقشۀ تیپهای جنگلی مشخص شد. نتایج نشان داد که در الگوریتمهای رگرسیون لجستیک و شبکۀ عصبی مصنوعی بیشترین مساحت منطقه بهترتیب مربوط به تیپهای راش- ممرز بههمراه انجیلی ( 32/23 درصد) و تیپ راش- ممرز (69/24درصد) است. در هر دو روش، عامل ارتفاع بهعنوان عامل فیزیوگرافی و عامل بارندگی بهعنوان عامل اقلیمی دارای تأثیر بیشتری در پراکنش تیپهای گیاهی بودند. هر دو الگوریتم رگرسیون لجستیک و شبکۀ عصبی مصنوعی نتایج مقبولی را با توجه به محدودیت متغیرهای ورودی و پیچیدگی اکوسیستم جنگل ارائه دادند، اما در کل روش شبکۀ عصبی دارای برتری نسبی به رگرسیون لجستیک بود، اما استفاده از هر دو الگوریتم در مطالعات پراکنش تیپهای جنگلی توصیه میشود.
رگرسیون لجسیتک,شبکۀ عصبی,عوامل اقلیمی,عوامل فیزیوگرافی
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_93394.html
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_93394_0ac34c3c8463206f5098c358d5898e7f.pdf
انجمن علمی جنگلبانی ایران
مجله جنگل ایران
2008-6113
2423-4435
11
2
2019
08
23
بررسی وضعیت خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک و زادآوری در رویشگاههای کهور ایرانی (Prosopis cineraria (L.) Druce) در جنوب ایران
255
267
FA
اعظم
ابراهیمی
دانشجوی کارشناسی ارشد جنگلشناسی و اکولوژی جنگل، دانشگاه صنعتی خاتمالانبیاء بهبهان، بهبهان
ezi1979_aam@yahoo.com
مصطفی
مرادی
استادیار گروه جنگلداری دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی خاتمالانبیاء بهبهان، بهبهان
moradi4@gmail.com
رضا
بصیری
دانشیار گروه جنگلداری دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی خاتمالانبیاء بهبهان، بهبهان
basiri52@yahoo.com
جواد
میرزایی
دانشیار گروه علوم جنگل دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه ایلام، ایلام
mirzaei.javad@gmail.com
اکبر
قاسمی
سازمان منطقۀ ویژۀ اقتصادی انرژی پارس جنوبی، عسلویه
ghasemiforester@gmail.com
هدف این پژوهش، تعیین خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک و بررسی وضعیت زادآوری درختان کهور ایرانی در استانهای بوشهر و هرمزگان و نیز تعیین مهمترین خصوصیات خاکی مؤثر در پراکنش درختان و استقرار نهالهای کهور ایرانی است. برای این پژوهش چهار رویشگاه طبیعی خالص کهور ایرانی با نامهای چاه مبارک، نخل غانم، امانی و بهده در استانهای بوشهر و هرمزگان انتخاب شدند. در هر رویشگاه پنج قطعه نمونۀ 25×25 متری بهصورت تصادفی پیاده و نمونههای خاک در این قطعات نمونه از عمقهای 5-0 و 20-6 سانتیمتری جمعآوری شد. همۀ زادآوری موجود در قطعات نمونه براساس طبقات ارتفاعی (نونهال، نهال: کمتر از 10 سانتیمتر ارتفاع، 25-11، 50-26، 75-51، 100-76، 130-101، 200-131 و بلندتر از 200 سانتیمتر ارتفاع) شمارش شدند. دادههای بهدستآمده در زمینۀ خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک و همچنین زادآوری در طبقات مختلف با استفاده از تجزیۀ واریانس یکطرفه ارزیابی شد. نتایج نشان داد که در عمق 5-0 سانتیمتری مقدار آهک در منطقههای امانی و بهده بهترتیب 28/57 و 6/80 درصد بود، درحالی که در منطقههای چاه مبارک و نخل غانم آهک وجود نداشت. بیشترین و کمترین مقدار هدایت الکتریکی نیز بهترتیب در منطقههای چاه مبارک (ds/m 58/5) و بهده (ds/m 28/1) مشاهده شد. در عمق 20-6 سانتیمتری بیشترین مقدار آهک در منطقۀ بهده (7/77 درصد) و سپس امانی (4/55 درصد) مشاهده شد. همچنین بیشترین مقدار مادۀ آلی (24/1 درصد) و نیتروژن (12/0 درصد) در منطقۀ نخل غانم مشاهده شد. نتایج حاصل از زادآوری نشان داد که زادآوری در طبقات بررسیشده دارای تفاوت معنیداری در سطح 1 درصد در بین مناطق بررسیشده بود. همچنین مناطق نخل غانم، امانی، بهده و چاه مبارک بهترتیب دارای 3814، 1491، 2813 و 3088 زادآوری در هکتارند. در مناطق امانی و بهده هیچ تجدید حیاتی در طبقۀ ارتفاعی بالاتر از 200 سانتیمتر مشاهده نشد. براساس نتایج، مهمترین عوامل مؤثر در پراکنش کهور ایرانی بهترتیب سیلت، شن، پتاسیم و رس است. همچنین نیتروژن عامل مهمی در استقرار زادآوری درختان کهور ایرانی است، درحالی که آهک و هدایت الکتریکی تأثیر منفی بر زادآوری درختان کهور ایرانی دارند که باید در زمینۀ جنگلکاری این گونه مدنظر قرار گیرد.
استان بوشهر,تجدید حیات,نخل غانم,نیاز رویشگاهی,نیتروژن
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_93407.html
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_93407_6bff49f75769979f91aaecc449fbebbe.pdf
انجمن علمی جنگلبانی ایران
مجله جنگل ایران
2008-6113
2423-4435
11
2
2019
08
23
اثر تغییرات دمایی بر مشخصههای فیزیکی و شیمیایی خاکستر لاشبرگ گونۀ مازودار در شرایط آزمایشگاهی
269
280
FA
سارا
وکیلی تجره
دانشآموختۀ کارشناسی ارشد جنگلشناسی و اکولوژی جنگل، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه کردستان، سنندج
saravakili8442@gmail.com
وحید
حسینی
استادیار گروه جنگلداری، دانشکدۀ منابع طبیعی و مرکز پژوهش و توسعۀ جنگلداری زاگرس شمالی دانشگاه کردستان، سنندج
v.hosseini@uok.ac.ir
کیومرث
محمدی سمانی
0000-0001-9874-9543
استادیار گروه جنگلداری، دانشکدۀ منابع طبیعی و مرکز پژوهش و توسعۀ جنگلداری زاگرس شمالی دانشگاه کردستان، سنندج
forester28@yahoo.com
لاشبرگ گیاهان و خاکستر حاصل از سوختن آنها از عوامل مؤثر بر عناصر غذایی خاک هستند. زمان و شدت آتش ممکن است بر ویژگیهای خاکستر و خاک تحتانی اثرگذار باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی مشخصههای فیزیکی و شیمیایی خاکستر حاصل از حرارت دادن لاشبرگ گونۀ مازودار (<em>Quercus infectoria </em>Oliv.) در دماهای مختلف در شرایط آزمایشگاهی انجام گرفت. بهمنظور جمعآوری لاشبرگ از سطح خاک، جنگلهای بخش خاوومیرآباد شهرستان مریوان انتخاب شد و نمونهها در زیر تاج هشت پایه درخت مازودار از کف جنگل جمعآوری شدند. درختان روی یک ترانسکت در راستای خطوط میزان با فواصل 30 متری انتخاب شدند. پس از آسیاب کردن لاشبرگها، نمونهها در چهار تیمار (لاشبرگ و سه تیمار حرارت دادهشده در دماهای 200، 400 و 600 درجۀ سانتیگراد) تهیه شدند. نتایج نشان داد که رنگ خاکستر در تیمارهای دمایی 200، 400 و 600 درجۀ سانتیگراد بهترتیب، قهوهای تیره، خاکستری و خاکستری روشن است. مقدار pH، هدایت الکتریکی، فسفر، کلسیم، پتاسیم و منیزیم با افزایش دما بهطور معنیداری در لاشبرگهای حرارتدادهشده افزایش پیدا کرد، درحالی که درصد کربن آلی و نیتروژن کل با افزایش دما ابتدا افزایش و سپس کاهش یافت. کاهش غلظت عناصر غذایی در خاکستر حاصل از لاشبرگ گونۀ مازودار بهترتیب N>C>P>K>Mg>Ca بود. در نهایت نتیجه گرفته شد که با افزایش درجۀ حرارت تا حد چشمگیری در دسترس بودن عناصر غذایی در خاکستر لاشبرگ مازودار تحت تأثیر قرار گرفت و دماهای مختلف اثرهای متفاوتی بر مقدار عناصر غذایی و رنگ خاکستر داشتند.
آتشسوزی,بقایای گیاهی,زاگرس,عناصر غذایی
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_93392.html
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_93392_896966d968d0cec0a8a179e626e91b0a.pdf
انجمن علمی جنگلبانی ایران
مجله جنگل ایران
2008-6113
2423-4435
11
2
2019
08
23
شناسایی موانع مدیریتی و اجرایی فعالیت تعاونیهای جنگلداری در استان گیلان
281
296
FA
سامان
مرادویسی
دانشآموختۀ کارشناسی ارشد گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
s.moradvaisi@ut.ac.ir
محمد
عواطفی همت
استادیار گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
avatefi@ut.ac.ir
تقی
شامخی
استاد گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
tshamekh@ut.ac.ir
تعاونیها تنها نهاد رسمی و پذیرفتهشده برای عملیاتی شدن مدیریت منابع طبیعی تجدیدشونده با مشارکت مردم هستند. در سالهای اخیر تعاونیهای احیا و بهرهبرداری جنگل در شمال کشور با مشکلات متعددی روبهرو شدهاند، بهصورتی که تعدادی از آنها در معرض تعطیلی یا انحلال قرار گرفتهاند. پژوهش حاضر به بررسی مشکلات و موانع فعالیت سه تعاونی جنگلداری نارون، لیل و امیرالمؤمنین در حوزۀ ادارۀ کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان گیلان در دو زمینۀ مدیریتی و اجرایی پرداخته است. برای این پژوهش از روش تحقیق کیفی و نظریۀ دادهبنیاد استفاده شد. جامعۀ تحقیق 28 نفر از مدیران عامل، اعضای هیأت مدیره، کارشناسان منابع طبیعی و سازمان تعاون روستایی بودند و برای جمعآوری دادهها از ابزار مصاحبه استفاده شد. نتایج نشان داد که ناهنجاریهای مدیریتی، مدیریت ناکارامد و آموزش ضعیف و ضعف در دانش تخصصی مدیران تعاونیها از مهمترین مشکلات و موانع مدیریتی و ضعفهای اجرایی و نبود تجهیزات مناسب و منابع مالی، ضعفهای مدیریت در برنامههای اجرایی و ضعف در ارائۀ آموزش و توانمندسازی کادر اجرایی از مهمترین مشکلات و موانع اجرایی فعالیت تعاونیهای احیا و بهرهبرداری جنگل بوده است. یافتههای تحقیق مبین آن است که وضعیت فعلی تعاونیها به وجود مشکلات در سطحی فراتر از اعضا و مسائل درونسازمانی برمیگردد که حل آنها از توان تعاونی خارج است.
تعاونی احیا و بهرهبرداری جنگل,عوامل بازدارنده,کدگذاری و طبقهبندی
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_93408.html
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_93408_32fce96264d13b8eed5f3d3c86ed52cf.pdf