انجمن علمی جنگلبانی ایران
مجله جنگل ایران
2008-6113
2423-4435
10
2
2018
08
23
پاسخ ریختشناسی و فیزیولوژیک برگ چنار و کاج تهران به آلودگی محیط شهری در تهران
123
137
FA
اسماعیل
خسروپور
دکتری جنگلشناسی و اکولوژی جنگل، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
es.khosropour@gmail.com
پدرام
عطارد
دانشیار گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکدة منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
attarod@ut.ac.ir
انوشیروان
شیروانی
0000-0001-9953-3779
استادیار گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکدة منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
shirvany@ut.ac.ir
ویلما
بایرام زاده
0000-0001-8562-4864
دانشیار گروه علوم صنایع چوب و کاغذ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، کرج
vbayramzadeh@gmail.com
مظاهر
معین الدینی
استادیار گروه محیط زیست، دانشکدة منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
moeinaddini@ut.ac.ir
لیلا
حکیمی
استادیار گروه باغبانی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه، ساوه
hakimi-leila@gmail.com
آلودگی محیط شهری صدمات زیادی را بر گیاهان و جانوران وارد میآورد. در گیاهان، برگ از حساسترین اندامها به این آلودگیها بهویژه آلودگی هواست و در محیط آلوده، ممکن است از نظر ریختشناسی و فیزیولوژیکی تغییراتی داشته باشد.مطالعة حاضر بهمنظور بررسی تأثیر تجمع فلزات سنگین در برگ درختان چنار و کاج تهران و پاسخ ریختشناسی (سطح، رطوبت و سطح ویژۀ برگ) و فیزیولوژیک (مالون دیآلدهید، پرولین و آنزیم کاتالاز) این گونهها در منطقة آلوده (مرکز تهران) و منطقة کمآلوده (پارک جنگلی چیتگر) انجام پذیرفت. به این منظور، 20 اصله درخت سالم، متقارن و یکسان از نظر سن و قطر و ارتفاع، انتخاب و 3 برگ از جهت غربی تاج هر درخت (10 اصله در منطقة کمآلوده و 10 اصله در منطقة کمآلوده) نمونهبرداری شد. غلظت سرب، کادمیم و کروم بهطور معنیداری در برگهای چنار بیشتر از کاج تهران و در منطقة آلوده بیشتر از منطقة کمآلوده بهدست آمد p≤0.05))، درحالی که غلطت روی در منطقة آلوده کمتر از منطقة کمآلوده و در چنار بیشتر از کاج تهران بهدست آمد. سطح برگ و سطح ویژة برگ چنار منطقة آلوده کمتر از منطقة کمآلوده بهدست آمد، ولی تفاوت معنیداری برای کاج تهران مشاهده نشد. درصد رطوبت برگ در هر دو گونه در منطقة آلوده کمتر از منطقة کمآلوده بهدست آمد. محتوای پرولین و مالون دیآلدهید در منطقة آلوده بیشتر از منطقة کمآلوده و در چنار نیز بیشتر از کاج تهران گزارش شد و بیشترین فعالیت کاتالاز نیز در چنار منطقة آلوده مشاهده شد. با توجه به نتایج تحقیق، میتوان بیان کرد که کاج تهران بهنسبت مقاومتر بوده است، ولی از طرف دیگر، مقدار تجمع آلاینده نیز در این گونه کمتر از چنار است. علت احتمالی تأثیرپذیری بیشتر چنار، جذب زیاد آلایندهها توسط این گونه در مقایسه با کاج تهران است. در نتیجه میتوان گفت چنار، گونهای با بیشانباشت زیاد آلایندههاست ولی بهشدت از نظر ریختشناسی و فیزیولوژیکی تحت تأثیر قرار میگیرد.
آلودگی شهری,پرولین,سطح ویژة برگ,مالون دیآلدهید
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_68163.html
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_68163_fda5179d96ef09fd8ef4f7918b743f4c.pdf
انجمن علمی جنگلبانی ایران
مجله جنگل ایران
2008-6113
2423-4435
10
2
2018
08
23
طراحی شبکۀ جادۀ جنگلی با استفاده از شبکۀ عصبی مصنوعی و GIS
139
152
FA
مینا
جوانمرد
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی جنگل، دانشگاه تهران، کرج
javanmard.m@ut.ac.ir
احسان
عبدی
0000-0002-3382-7683
دانشیار دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج
abdie@ut.ac.ir
مهدی
قطعی
دانشیار گروه علوم ریاضی دانشگاه امیرکبیر، تهران
ghatee.m@ut.ac.ir
باریس
مجنونیان
استاد دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج
bmajnoni@ut.ac.ir
جادههای جنگلی بهمنظور ایجاد دسترسی به جنگل احداث میشوند و تأثیر زیربنایی در سازماندهی منطقه دارند. هدف این پژوهش، معرفی راهکاری هوشمند مبتنی بر شبکههای عصبی مصنوعی با تلفیق GIS برای طراحی شبکۀ جادۀ جنگلی با در نظر داشتن اصول و معیارهای فنی شبکۀ جادۀ جنگلی است. ابتدا معیارهای مؤثر با استفاده از روش دلفی شناسایی شد و وزندهی آنها با استفاده از روش AHP، انجام گرفت. با تلفیق لایههای مختلف و وزن نظیر هر یک به روش وزندهی خطی، نقشۀ شایستگی بخش پاتم برای عبور شبکۀ جاده تهیه شد. ارزش هر پیکسل از نقشهها بههمراه مختصات، با استفاده از نرمافزار ENVI استخراج شد. بهمنظور آمادهسازی دادهها برای ورود به نرمافزار MATLAB، همۀ دادهها به دامنۀ 0 تا 1 نگاشت شدند. در این مطالعه برای مدلسازی، از دو شبکۀ عصبی پرسپترون چندلایه و شعاع مبنا استفادهشد. شبکههای عصبی درجۀ مطلوبیت عبور جاده برای پنج بخش جنگل را براساس بخش پاتم برآورد کردند. با استفاده از برنامۀ جانبی PEGGER دو شبکۀ جاده نیز طراحی شد. در انتها جادههای طراحیشده با جادۀ موجود توسط GIS مقایسه و ارزیابی شد. نتایج نشان داد که شبکۀ عصبی مصنوعی پرسپترون چندلایه توانایی بیشتری در برآورد درجۀ مطلوبیت عبور جاده دارد و ضریب تبیین آن 994/0 بهدست آمد. برای مقایسۀ نتایج شبکههای عصبی پیشنهادی از رگرسیون خطی استفاده شد. نتایج نشان داد هر دو شبکۀ عصبی نتایج بهتری از رگرسیون خطی ارائه دادند و قابلیت لازم را برای تعیین میزان مطلوبیت در طی فرایند طراحی شبکۀ جاده دارند. براساس نتایج بهدستآمده گزینۀ دوم طراحیشده، برپایۀ میزان ارزش واحد طول بهعنوان شبکۀ جادۀ بهینه معرفی شد.
رگرسیون خطی,سیستم اطلاعات جغرافیایی,شبکۀ جادۀ جنگلی,شبکۀ عصبی مصنوعی,نقشۀ شایستگی
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_68164.html
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_68164_eafbdced2a4d4a2e76296319f447d9e7.pdf
انجمن علمی جنگلبانی ایران
مجله جنگل ایران
2008-6113
2423-4435
10
2
2018
08
23
تأثیر تناوب بهرهبرداری سقز بر متغیرهای زیستسنجی درختان بنه
153
166
FA
علی
مهدوی
دانشیار، گروه علوم جنگل، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه ایلام، ایلام
a_amoli646@yahoo.com
طاهر
کرمی
دانشآموختۀ کارشناسی ارشد جنگلداری، گروه علوم جنگل، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه ایلام، ایلام
taher.karami42@gmail.com
رضا
اخوان
0000-0003-3420-7301
دانشیار، بخش جنگل، مؤسسۀ تحقیقات جنگلها و مراتع و آبخیزداری کشور، تهران
akhavan@rifr-ac.ir
بهمنظور ارزیابی پیامدهای تناوب بهرهبرداری سقز بر متغیرهای زیستسنجی درختان بنه، سه ایستگاه مختلف برداشت سقز در استان کردستان که تنها وجه تمایز آنها اجرای دورۀ تناوب بهرهبرداری سقز (با تناوب منظم، نامنظم و بدون تناوب) بود، انتخاب شدند. بعد از تهیۀ نقشۀ یگانهای شکل زمین از سه ایستگاه تحت مطالعه، یکی از یگانها با شرایط یکسان در هر سه ایستگاه برگزیده و در آن به روش تصادفی، 100 اصله درخت بنۀ قطورتر از 25 سانتیمتر انتخاب شد. متغیرهای قطر برابرسینه، ارتفاع کل، میانگین قطر تاج و تعداد خوشۀ میوۀ درختان بنه اندازهگیری و ثبت شد. سپس با هدف حذف اثر عامل سن درختان بنه بر متغیرهای مورد بررسی، ابتدا درختان اندازهگیریشده به سه طبقۀ قطری 25 تا 35، 35 تا 45 و بیش از 45 سانتیمتر تقسیم شدند و سپس میانگین متغیرهای مورد نظر در هر کلاسۀ قطری، بهطور جداگانه با استفاده از آزمونهای تجزیۀ واریانس و دانکن مقایسه شد. نتایج نشان داد که بهجز متغیر تعداد خوشه که اختلاف معنیداری را در بین سه ایستگاه نشان نداد، میانگینهای بقیۀ متغیرهای مورد نظر، دستکم در یک طبقۀ قطری در ایستگاه با تناوب منظم بهطور معنیداری بیشتر از ایستگاه بدون تناوب بود. با توجه به نتایج بهدستآمده روشن است که رعایت نشدن دورۀ تناوب منظم بهرهبرداری سقز، ممکن است تأثیر منفی بر متغیرهای زیستسنجی این گونۀ باارزش داشته باشد؛ بنابراین توصیه میشود که این دورۀ تناوب در بهرهبرداریهای آینده حتماً رعایت شود.
استان کردستان,تناوب بهرهبرداری,درخت بنه,متغیرهای زیستسنجی
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_68181.html
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_68181_3536d48975640194ac6c413822853f18.pdf
انجمن علمی جنگلبانی ایران
مجله جنگل ایران
2008-6113
2423-4435
10
2
2018
08
23
ارتباط دوجانبۀ ویژگیهای آوندهای چوبآغاز درختان بلوط ایرانی (Quercus brantii Lindl.) و بیماری زوال
167
179
FA
فاطمه
نجفی هرسینی
دانشجوی دکتری بیولوژی و آناتومی چوب، دانشکدة منابع طبیعی، دانشگاه تهران ،کرج
harsini@ut.ac.ir
رضا
اولادی
0000-0002-8522-7321
دانشیار گروه علوم و صنایع چوب و کاغذ، دانشکدة منابع طبیعی، دانشگاه تهران ،کرج
oladi@ut.ac.ir
کامبیز
پورطهماسی
0000-0002-1858-7765
استاد گروه علوم و صنایع چوب و کاغذ، دانشکدة منابع طبیعی، دانشگاه تهران ،کرج
pourtahmasi@ut.ac.ir
پدیدۀ زوال بلوطهای غرب ایران تاکنون از جنبههای مختلفی بررسی شده است. با اینحال، تأثیر فیزیولوژی این درختان بر استعداد یا مقاومتشان به بیماری تاکنون بررسی نشده است. برای درک اینکه آیا ویژگیهای بافت چوبی چون پهنای حلقههای رویشی و اندازه و تعداد آوندها بر میزان ابتلای درختان به بیماری مؤثر بوده یا خیر، این ویژگیها بین درختان سالم و زوالیافتۀ بلوط در منطقه دالاب استان ایلام مقایسه شدند. با تطبیق سریهای زمانی پهنای حلقههای رویشی مشخص شد که مرگ بیشتر درختان خشکیده در منطقۀ تحقیق، در سال 1387 رخ داده است. با اینحال، تحلیل دادهها نشان داد که علائم بیماری از چندین سال پیش از خشکیدگی در بافت چوبی ظهور مییابد. از سالهای نخستین دهۀ 70 خورشیدی به بعد، روند تغییرات سالیانۀ ویژگیهای آوندی درختان زوالیافته متفاوت با درختان سالم شد و در همین زمان پهنای حلقههای رویشی این بلوطها افت کرد. کوچکتر شدن پیاپی آوندهای چوبآغاز و نازکتر شدن حلقههای رویشی سبب کاهش هدایت هیدرولیک درخت شد. با اینحال، در این دهه، درختان زوالیافته فعالانه تلاش کردند با افزایش تعداد آوندها با خشکیدگی مقابله کنند (دوران کمون بیماری)، اما از اوایل دهۀ 80 تا زمان مرگ، درختان بیمار دیگر توان تولید آوند بیشتر را نداشتند (دوران ظهور بیماری). در مجموع میتوان نتیجه گرفت که در منطقۀ تحقیق، بلوطهای دارای آوندهای کوچکتر، بیشتر مستعد ابتلا به خشکیدگیاند و پس از ابتلا به بیماری، کاهش رشد قطری و کوچکتر شدن متمادی آوندهای چوبآغاز، شرایط لازم برای زوال درخت را فراهم کرده است.
اندازۀ آوندها,پهنای حلقه رویش,خشکیدگی جنگل,هدایت هیدرولیکی
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_68165.html
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_68165_5607bf17cf4b56c898c11f995fa7dbbf.pdf
انجمن علمی جنگلبانی ایران
مجله جنگل ایران
2008-6113
2423-4435
10
2
2018
08
23
بررسی عملکرد برخی تیمارهای اصلاحی در بازیابی خصوصیات فیزیکی خاک مسیرهای چوبکشی (مطالعۀ موردی: جنگل دارابکلای ساری)
181
195
FA
پژمان
ایمانی
دانشجوی دکتری مهندسی جنگل دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری
imanip88@gmail.com
مجید
لطفعلیان
0000-0002-8508-4447
دانشیار گروه جنگلداری دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری
mlotfalian@yahoo.com
آیدین
پارساخو
استادیار گروه جنگلداری دانشکدۀ علوم جنگل، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان
aidinparsakhoo@yahoo.com
رامین
نقدی
0000-0002-6671-0369
استاد گروه جنگلداری دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه گیلان، گیلان
naghdir@yahoo.com
خروج چوب توسط اسکیدر ممکن است سبب کوبیدگی، ایجاد شیارهای عمیق و فرسایش خاک شود. از اینرو برای احیا و بازیابی خصوصیات فیزیکی خاک مسیرهای چوبکشی، باید تیمارهای اصلاحی انجام گیرد. در این تحقیق عملکرد چهار نوع تیمار اصلاح کوبیدگی خاک روی مسیرهای چوبکشی یکساله، در دو کلاسۀ شیب کم (20-0) و شیب زیاد (بیش از 20) با پنج تکرار مطالعه شد. 360 نمونه خاک که نیمی از آنها پیش از اعمال تیمارها و نیمی دیگر یک سال بعد از اعمال تیمارها جمعآوری شده بود تجزیهوتحلیل شد تا اثر اصلاحی تیمارها سنجیده شود. نتایج نشان داد که در کلاسۀ شیب کمتر از 20 درصد، وزن مخصوص ظاهری و درصد پوکی خاک در قطعات نمونه با تیمار اصلاحی در مقایسه با تیمار شاهد عرصۀ جنگل اختلاف معنیداری داشت. تیمارهای شیار قائم، شیار مورب و مازاد مقطوعات با تیمار شاهد مسیر چوبکشی اختلاف معنیداری نداشت و فقط استفاده از تیمار مرکب، سبب کاهش معنیدار وزن مخصوص ظاهری و افزایش درصد پوکی خاک نسبت به تیمار شاهد مسیر چوبکشی شد. در کلاسۀ شیب بیشتر از 20 درصد، همۀ تیمارهای اصلاحی خاک با تیمار شاهد عرصۀ جنگل اختلاف معنیدار داشتند، اما در مقایسه با تیمار شاهد مسیر چوبکشی هیچکدام از تیمارهای نامبرده نتوانست اختلاف معنیداری ایجاد کند. از بین تیمارهای بررسیشده در تحقیق حاضر، تیمار مرکب بهترین کارایی را در بازیابی خصوصیات فیزیکی خاک در دو کلاسۀ شیب کمتر و بیشتر از 20 درصد نشان داد.
درصد پوکی,شیار قائم,مازاد مقطوعات,مسیر چوبکشی,وزن مخصوص ظاهری
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_68166.html
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_68166_3636fec16d8135d17aaf399ec230131b.pdf
انجمن علمی جنگلبانی ایران
مجله جنگل ایران
2008-6113
2423-4435
10
2
2018
08
23
اثر فاصله و درجۀ پوسیدگی خشکهدار سفیدپلت (Populus caspica Bornm.) بر برخی خصوصیات شیمیایی خاک
197
205
FA
میر مظفر
فلاح چای
0000-0002-1364-4302
دانشیار گروه جنگلداری، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه آزاد اسلامی لاهیجان، لاهیجان
mir_mozaffar@yahoo.com
علی
صالحی
دانشیار گروه جنگلداری، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه گیلان، صومعهسرا
asalehi70@hotmail.com
میترا
شاه مقصود
کارشناس ارشد جنگلداری، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه آزاد اسلامی لاهیجان، لاهیجان
shah_maghsood@yahoo.com
ندا
قربان زاده
دانش آموخته دکتری جنگل شناسی و اکولوژی جنگل، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه گیلان، صومعهسرا، گیلان
neda_ghorbanzadeh7@yahoo.com
وحید
همتی خشکدشتی
استادیار گروه جنگلداری، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه آزاد اسلامی لاهیجان، لاهیجان
vahid_hemmaty@yahoo.com
بهمنظور بررسی تأثیر خشکهدارهای سفیدپلت بر خصوصیات شیمیایی خاک، این مطالعه در یکی از مناطق تحت پوشش این گونه در محدودهای به مساحت 5<sub>/</sub>382 هکتار در جنگلهای صفرابستۀ استان گیلان انجام گرفت. برای این منظور از ترانسکتهای نواری با عرض10 متر استفاده شد و همۀ خشکهدارهای سفیدپلت موجود در آنها بررسی شد. با توجه به شدت پوسیدگی، هر خشکهدار در یکی از چهار طبقۀ خشکهدار تازه، شروع پوسیدگی، پوسیدگی پیشرفته و پوسیدگی کامل قرار داده شد و در کنار هر خشکهدار، سه نمونه خاک از عمق صفر تا 20 سانتیمتر در فواصل زیر خشکهدار، نیم متری و یک متری خشکهدار برداشت شد. از بین خصوصیات شیمیایی خاک، pH، فسفر، پتاسیم، هدایت الکتریکی، درصد نیتروژن، درصد کربن آلی و نسبت کربن به نیتروژن بررسی شد. نتایج این تحقیق نشان داد که بین درجات مختلف پوسیدگی و در فواصل مختلف از خشکهدارها خصوصیات شیمیایی اندازهگیریشده، اختلاف معنیداری نشان دادند (05/0P˂). بیشترین مقدار عددی خصوصیات شیمیایی خاک در خشکهدار درجه چهار و درجه سه و در زیر خشکهدار مشاهده شد. براساس نتایج میتوان عنوان کرد که خصوصیات خاک در زیر درجات مختلف خشکهدار و در فواصل مختلف از خشکهدار ممکن است تغییر کند.
درجۀ پوسیدگی,صفرابسته,صنوبر,کربن آلی
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_68185.html
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_68185_4b94c5cfc7ad16c767463b7d9143dd11.pdf
انجمن علمی جنگلبانی ایران
مجله جنگل ایران
2008-6113
2423-4435
10
2
2018
08
23
کمّیسازی ساختار مکانی تودههای جنگلی ارس در منطقۀ کندرق خلخال
207
220
FA
کیومرث
سفیدی
0000-0001-7115-5059
استادیار، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل
kiomarssefidi@gmail.com
یوسف
فیروزی
دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل
yousef691010@gmail.com
فرشاد
کیوان بهجو
دانشیار، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل
fkeivan@uma.ac.ir
معراج
شرری
استادیار، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل
mearaj.sharari@gmail.com
یونس
رستمی کیا
0000-0003-2007-1247
استادیار پژوهش، بخش تحقیقات جنگلها و مراتع، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان اردبیل، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، اردبیل
younesrostamikia@gmail.com
پژوهش پیش رو با هدف کمّیسازی ساختار مکانی جنگلهای ارس در منطقۀ کندرق خلخال انجام گرفت. برای این منظور سه قطعۀ یکهکتاری انتخاب و مشخصههای ساختاری توده براساس روش آماربرداری صددرصد و روش فاصلهای و مبتنی بر نزدیکترین همسایه اندازهگیری شد. از شاخصهای آمیختگی، شاخصهای فاصله تا نزدیکترین همسایه، کلارک و اوانز، زاویۀ یکنواخت و نیز اختلاف ابعاد درختان بهمنظور کمّیسازی ساختار استفاده شد. میانگین قطر و مساحت پوشش تاجی در منطقه بهترتیب 2/13 سانتیمتر و 7/8 متر مربع محاسبه شد. نتایج شاخص کلارک و اوانز با مقدار متوسط ۰۵/۱ و زاویۀ یکنواخت با مقدار متوسط ۴۵/۰، نشاندهندۀ پراکنش یکنواخت درختان در بعضی نقاط و پراکنش تصادفی در نقاط دیگری از جنگل است. شاخص آمیختگی بهطور میانگین دارای ارزشی برابر با ۱۴/۰ است که نشاندهندۀ آمیختگی کم ارس با دیگر گونههای دارای فرم رویشی درختی است. مقدار متوسط شاخص فاصله تا نزدیکترین همسایه ۷۰/۳ متر و شاخصهای تمایز قطری و ارتفاعی بهترتیب ۱۶/۰ و ۲۳/۰ بهدست آمد. نتایج حاصل از شاخص تنوع ساختاری ترکیبی در سه قطعه با مقدار میانگین ۲۳/۰ نشاندهندۀ تنوع ساختاری کم در رویشگاههای ارس در منطقۀ تحقیق است. بر اساس نتایج این پژوهش در رویشگاه طبیعی درختان ارس، پراکنش مکانی یکنواخت، ساختار همگن و سطح تنوع ساختاری کم برآورد شد. بر این اساس در تدوین راهبردها و برنامههای مدیریتی باید حفظ ساختار و الگوی مکانی درختان ارس در نظر گرفته شود.
ارس,الگوی پراکنش درختان,آمیختگی,ساختار مکانی,همسایگی
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_68178.html
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_68178_80f8654257a34a4ba9a9efcf28d3f29c.pdf
انجمن علمی جنگلبانی ایران
مجله جنگل ایران
2008-6113
2423-4435
10
2
2018
08
23
تأثیر عوامل اقلیمی دما و بارش بر الگوی رویش شعاعی راش و بلندمازو در ارتفاعات رشتهکوه البرز مرکزی
221
235
FA
نرگس
کنعانی
کارشناس ارشد جنگلداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری
knarges379@yahoo.com
اصغر
فلاح
0000-0002-3300-3975
دانشیار، گروه جنگلداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری
fallaha2007@yahoo.com
رئوفه
عابدینی
استادیار، گروه مهندسی چوب و کاغذ، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری
abedini_rf@yahoo.com
سیف الله
خورنکه
کارشناس ارشد پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندران، ساری
khorankeh1@yahoo.com
درختان در طول زندگی به تغییرات محیطی واکنش نشان میدهند. یکی از روشهای بررسی واکنش درختان به متغیرهای محیطی، بررسی تغییرات حلقههای رویش درختان با استفاده از علم گاهشناسی درختی است. دما و بارندگی مهمترین عوامل اقلیمی تأثیرگذار و محدودکننده در رشد درختان هستند. در تحقیق حاضر، اثر دما و بارندگی بر رویش سالانۀ گونههای راش شرقی (<em>Fagus orientalis </em>Lipsky) و بلندمازو (Q<em>uerscus castaneifolia </em>C.A. Mey) بررسی شد. جمعآوری نمونههای رویشی از جنگلهای بخش2 نکا و هفتخال 2، واقع در بخش مرکزی دامنۀ شمالی رشتهکوه البرز، از سه طبقۀ ارتفاعی (450، 900 و 1380 متر از سطح دریا) توسط متۀ سالسنج از دو جهت تنه درخت انجام شد. اندازهگیری پهنای حلقههای رویشی، با دقت 1/0 میلیمتر، توسط بینوکولار و میز اندازهگیریLINTAB6 انجام گرفت و سپس سریهای زمانی حاصل تحلیل شد. نتایج نشان داد که ارتفاع تأثیر معنیداری در تعیین میانگین رویش بلندمازو و راش دارد. درختان در سه ارتفاع واکنشهای متفاوتی به دما و بارندگی سالیانه داشتند. بلندمازو بیشتر از راش به تغییرات اقلیمی حساسیت نشان داد. دما در ماههای پیش از شروع فصل رشد اثر منفی بر رویش درختان بلندمازو در ارتفاع بالابند و اثر مثبت بر رویش این درختان در ارتفاع میانبند و پایینبند داشت. در هر سه ارتفاع، بارندگی خرداد همبستگی مثبتی با رویش بلندمازو نشان داد. درختان راش در ارتفاع بالابند رابطۀ مثبتی با بارندگی اسفند پیش از رویش و بارندگی فصل تابستان نشان دادند، اما در ارتفاع پایینبند همبستگی معنیداری بین رویش راش و اقلیم مشاهده نشد.
ارتفاع,بارندگی,حلقههای رویش,سریهای زمانی,گاهشناسی درختی
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_68186.html
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_68186_12b7728565a4d8dff43c20a68e93bba6.pdf
انجمن علمی جنگلبانی ایران
مجله جنگل ایران
2008-6113
2423-4435
10
2
2018
08
23
برآورد نیاز آبی و ارزیابی سطوح مختلف آبیاری بر پارامترهای رشدی نهالهای کاج تهران (مطالعۀ موردی: تهران)
237
250
FA
نجم الدین
دلفان آذری
دانشجوی دکتری، گروه جنگلداری، پردیس دانشگاهی، دانشگاه گیلان، رشت
delfan.na1352@gmail.com
تیمور
رستمی شاهراجی
گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه گیلان، صومعه سرا، ایران.
tsharaji@gmail.com
وحید
غلامی
استادیار، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه گیلان، رشت
gholami.vahid@gmail.com
سید ابراهیم
هاشمی گرم دره
استادیار، گروه مهندسی آبیاری و زهکشی، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران، تهران
sehashemi@ut.ac.ir
این پژوهش بهمنظور بررسی تأثیر سطوح مختلف آبیاری بر برخی ویژگیهای مورفوفیزیولوژیکی نهالهای کاج تهران در فضای سبز شهر تهران در دو سال 1395 و 1396 انجام پذیرفت. بدین منظور نیاز آبی کاج تهران در عرصۀ تحت مطالعه با استفاده از روش پیشنهادی فائو در سیستم آبیاری قطرهای و روش WUCOLS III محاسبه شد. سپس تأثیر چهار سطح آبیاری (50، 75، 100 و 125 درصد نیاز آبی) بر برخی ویژگیهای رشدی این گونه در طول فصل رشد بهصورت آزمایش کرتهای خردشده در قالب زمان و براساس طرح بلوکهای کامل تصادفی بررسی شد. نتایج نشان داد که مقدار بارش مؤثر در فروردین سال اول و فروردین و اردیبهشت سال دوم بیش از نیاز آبی برآوردشدۀ کاج تهران در عرصۀ تحت مطالعه بود. بیشترین مقادیر آب مورد نیاز در هر دو سال مربوط به ماه خرداد (6/204 و 45/246 لیتر در ماه) و کمترین مقدار آب مورد نیاز در سالهای اول و دوم (5/139 و 117 لیتر در ماه) بهترتیب مربوط به اردیبهشت و مهر بود. تیمار 50 درصد نیاز آبی سبب کاهش معنیدار طول شاخه، قطر شاخه، ارتفاع، قطر تاج درخت و طوقۀ کاج و افزایش درصد مادۀ خشک برگ و شاخه و پرولین نسبت به تیمار شاهد شد. فراوانی برگ هر درخت و شادابی گیاه تحت تأثیر سطوح آبیاری قرار نگرفتند. بهطور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد که ضمن حفظ شاخصهای مهم فضای سبز میتوان مصرف آب درختان کاج تهران را در عرصۀ تحت مطالعه تا 50 درصد نیاز آبی در ماههای اول فصل رشد و 75 درصد در بقیۀ ماههای سال کاهش داد.
آبیاری,شادابی,فراوانی برگ,فضای سبز
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_68180.html
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_68180_14d39cbbf7e7caf1542fa5c588c9df55.pdf
انجمن علمی جنگلبانی ایران
مجله جنگل ایران
2008-6113
2423-4435
10
2
2018
08
23
اثر تغییر اقلیم بر پراکنش جغرافیایی بالقوۀ گونۀ راش شرقی (Lipsky Fagus orientalis) در جنگلهای هیرکانی ایران
251
266
FA
حمید
طالشی
دانشجوی دکتری جنگلداری، گروه جنگلداری، دانشکدۀ منابع طبیعی و علوم دریایی دانشگاه تربیت مدرس، نور
h_taleshi@yahoo.com
سید غلامعلی
جلالی
دانشیار، گروه جنگلداری، دانشکدۀ منابع طبیعی و علوم دریایی دانشگاه تربیت مدرس، نور
jalali_g@modares.ac.ir
سید جلیل
علوی
استادیار، گروه جنگلداری، دانشکدۀ منابع طبیعی و علوم دریایی دانشگاه تربیت مدرس، نور
sja_sari@yahoo.com
سید محسن
حسینی
استاد، گروه جنگلداری، دانشکدۀ منابع طبیعی و علوم دریایی دانشگاه تربیت مدرس، نور
hosseini@modares.ac.ir
بابک
نعیمی
پژوهشگر، گروه علوم سیستمهای محیطی، دانشگاه ETH زوریخ، سوئیس ،
پژوهشگر، گروه مهاجرت و ایمنواکولوژی، مؤسسۀ پرندهشناسی ماکس پلانک، رادولفزل، آلمان
naimi.b@gmail.com
نتایج بررسیهای اقلیمی نشان میدهد که طی 50 سال گذشته، اقلیم هیرکانی گرمتر شده است. در این پژوهش پراکنش فعلی و آیندۀ گونۀ راش تحت تأثیر اقلیم با استفاده از یک دیدگاه تلفیقی شامل پنج روش مختلف مدلسازی پراکنش گونهای بررسی شد. برای پیشبینی اثر تغییر اقلیم در سال 2070 میلادی از پنج مدل گردش عمومی جو تحت چهار سناریوی خط سیر غلظت (RCPs) استفاده شد. همچنین با تحلیل تغییرات اندازۀ محدودۀ گونۀ راش، رویشگاههای افزایشیافته، کاهشیافته و حفظشده تحت تأثیر اقلیم برای هر یک از سناریوهای تغییر اقلیم برای سال 2070 میلادی مشخص شدند. نتایج نشان داد که در سال 2070 میلادی تحت تأثیر تغییر اقلیم، مساحت رویشگاههای مطلوب با قطعیت زیاد در خوشبینانهترین سناریو (RCP 2.6) معادل 79/72 درصد و در بدبینانهترین سناریو <br /> (RCP 8.5) معادل 85/89 درصد کاهش خواهد داشت. نتایج تحلیل تغییرات اندازۀ دامنۀ گونۀ راش نشان داد که در شرایط تغییر اقلیم در خوشبینانهترین حالت (RCP 2.6) تنها 80/24 درصد رویشگاههای مطلوب فعلی پایدار خواهند ماند که این میزان در بدبینانهترین حالت (RCP 8.5) با کاهش شدیدتر به 13/7 درصد خواهد رسید. همچنین در سال 2070 میلادی کمترین مقدار رویشگاههای مطلوب ازدسترفته تحت RCP 2.6 و برابر با 79/72 درصد خواهد بود و بیشترین میزان رویشگاههای مطلوب ازدسترفته تحت RCP 8.5 و برابر با 85/89 درصد خواهد بود. پیشنهاد میشود تصمیمگیریهای مدیریتی و حفاظتی دربارۀ این گونه با مدنظر قرار دادن اثر تغییر اقلیم و سازگار با این تغییرات در جنگلهای هیرکانی گرفته شود.
عدم قطعیت,مدلهای پراکنش گونهای,مدلهای ترکیبی,مطلوبیت رویشگاه
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_68189.html
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_68189_271468af64cee9cae7ae5dd2a8d4adbb.pdf