2024-03-29T19:01:50Z
https://www.ijf-isaforestry.ir/?_action=export&rf=summon&issue=10161
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1397
10
3
تغییرات رواناب و رسوب در پی تغییر برخی ویژگیهای خاک در اثر عملیات بهرهبرداری جنگل (مطالعۀ موردی: جنگل خیرود)
مریم
اتحادی ابری
باریس
مجنونیان
آرش
ملکیان
مقداد
جورغلامی
عملیات بهرهبرداری از جنگل، سبب تغییر برخی ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک و در پی آن تغییر مقدار رواناب و تولید رسوب میشود. بررسی تغییرات رواناب و رسوب در پی تغییر خصوصیات خاک در اثر عملیات بهرهبرداری جنگل، در بهبود توصیههای مدیریتی و کمّی کردن تغییرات رواناب و فرسایش خاک سودمند خواهد بود. این پژوهش برای بررسی شماری از متغیرهای مؤثر خاک در تولید رواناب و رسوب در اثر بهرهبرداری جنگل، در جنگل آموزشی پژوهشی خیرود انجام گرفت. بر این اساس، پلاتهای دو متر مربعی در قالب هشت تکرار در هر چهار منطقه (با روشهای مختلف بهرهبرداری): شاهد (بدون بهرهبرداری)، منطقۀ بهرهبرداریشده به روش تکگزینی، منطقۀ بدون پوشش تاجی و مسیرهای چوبکشی ایجاد شده و بارندگیهای طبیعی بهوقوع پیوسته از آذر 1393 تا آذر 1394، برای تعیین مقدار رواناب و رسوب اندازهگیری شد. خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک شامل بافت، درصد رطوبت، درصد مادۀ آلی، وزن مخصوص ظاهری، pH و EC نیز اندازهگیری شد. نتایج تحقیق بیانگر تأثیر معنیدار تغییر پوشش تاجی و گیاهی در اثر بهرهبرداری بر مقدار رواناب و رسوب است. برپایۀ نتایج، درصد رس و وزن مخصوص ظاهری خاک، همبستگی معنیدار مثبت؛ و درصد ماسه، اسیدیته و مادۀ آلی همبستگی معنیدار منفی با مقدار رواناب دارند. همچنین مشخص شد که متغیرهای درصد رطوبت خاک، درصد ماسه و مادۀ آلی خاک، ارتباط منفی؛ و درصد رس و وزن مخصوص ظاهری خاک همبستگی معنیدار مثبت با مقدار رسوب دارند. نتایج این تحقیق ضرورت توجه بیشتر به تحقیقات در زمینۀ برآورد رواناب و رسوب در اراضی جنگلی و مناطق بهرهبرداریشده را نشان میدهد. از اینرو پیشنهاد میشود فعالیتهای مدیریتی و بهرهبرداری متناسب با قابلیت این اراضی و با توجه به پتانسیل بازگشتپذیری کیفیت خاک ازدسترفته، طراحی و اجرا شود.
بافت خاک
بهرهبرداری جنگل
تاج پوشش
درصد مادۀ آلی
وزن مخصوص ظاهری خاک
2018
11
22
267
278
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_79976_4139758fbff4ef9aae9b8a0d62c6a228.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1397
10
3
بررسی سیستم زهکشی و عوامل تأثیرگذار بر خرابی جادههای جنگلی
پژمان
دلیر
رامین
نقدی
اسماعیل
قجر
حفظ، احیا و توسعۀ منابع طبیعی، احداث جادههای جنگلی را ضرورت میبخشد؛ اما تأثیرات و آسیبهای بالقوه و محتمل ناشی از این جادهها، سبب میشود که رعایت استانداردها و نگهداری مستمر جادههای جنگلی از اهمیت ویژهای برخوردار باشد. این پژوهش با هدف بررسی استانداردهای جادۀ جنگلی و سیستم زهکشی در سری 4 حوزۀ شنرود سیاهکل در استان گیلان انجام گرفت. بدین منظور 7250 متر از جادههای منطقۀ تحقیق، بهعنوان نمایندۀ کل جادههای موجود آماربرداری شد و پارامترهای شیب عرضی سوارهرو، شیب طولی سوارهرو، فاصلۀ آبروها از یکدیگر، قطر لولههای موجود، عمق، و قاعدۀ بزرگ و کوچک جوی کناری برداشت شد. برای مقایسۀ پارامترهای برداشتشده با مقادیر استاندارد از آزمون تی تکنمونهای استفاده شد. از آزمون همبستگی اسپیرمن برای مشخص شدن ارتباط عوامل مختلف با انواع خرابیهای شناساییشده استفاده شد. نتایج آزمون تی تکنمونهای در مقایسۀ پارامترهای برداشت پارامترهای با مقادیر استاندارد نشان داد که شیب عرضی با مقدار 9/2 درصد و عمق جوی کناری با مقدار 34/0 متر با استانداردهای ساخت جادههای جنگلی تفاوت معنیداری نداشت، اما دیگر عوامل دارای تفاوت معنیداری با استانداردهای ساخت جادههای جنگلی بود (05/0P>). بیشترین خرابی در منطقه، 39 درصد و مربوط به شیار و کمترین آن چاله با 7/8 درصد بود. همچنین مشخص شد که تعداد آبروهای موجود در منطقۀ تحقیق تفاوت معنیداری با تعداد آبروهای محاسبهشده دارند و از اینرو قادر به جوابگویی حجم آب خروجی از منطقه نیستند (05/0P>)، فاصلۀ آبروها 234 متر اندازهگیری شد که براساس استانداردهای توصیهشده، فاصلۀ بین لولهگذاریها و اصول زهکشی رعایت نشده است.
استانداردهای ساخت
شیاری شدن
شیب طولی
لولهگذاری
2018
11
22
279
291
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_79988_27adffe26488de012a6531b1db8801e5.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1397
10
3
فراوانی و تنوع کرمها در خاک سطحی رویشگاههای جنگلی تخریب و احیاشدۀ ناحیۀ خزری
محمود
توکلی
یحیی
کوچ
مسلم
اکبری نیا
کرمهای خاکی، مهمترین مشخصه در ارزیابی کیفیت و سلامت خاک اکوسیستمهای جنگلی بهشمار میآیند. وضعیت رویشگاههای جنگلی (تخریبیافته یا حفاظتشده) و نوع پوشش درختی از جمله عوامل مؤثر بر فراوانی و تنوع کرمهای خاکی معرفی شدهاند. با هدف بررسی اثر رویشگاههای جنگلی تخریبشده و احیاشدۀ ناحیۀ خزری بر فراوانی و تنوع این موجودات خاکزی، نمونهبرداری از لاشبرگ و خاک (سطح 20 ×20 سانتیمتر، عمق 15 سانتیمتر) جنگل طبیعی کمتردستخوردۀ ممرز- انجیلی، جنگل طبیعی تخریبیافتۀ پوشیدهشده با تکدرختانی از ممرز و انجیلی، و جنگلکاریهای توسکا، بلندمازو و زربین در منطقۀ نوشهر انجام گرفت. کرمهای خاکی، با توجه به شکل و مشخصههای ظاهری، شناسایی شده و زیتودۀ آنها به تفکیک هر گونه در آزمایشگاه اندازهگیری شد. بهمنظور مطالعۀ تنوع زیستی کرمهای خاکی از شاخصهای تنوع سیمپسون، غنای مارگالف و یکنواختی کامارگو استفاده شد. در مجموع پنج گونۀ مختلف کرم خاکی در رویشگاههای تحت مطالعه شناسایی شد. براساس نتایج، همۀ کرمهای خاکی شناساییشده به یک خانواده (Lumbricidae)، چهار جنس (Lumbricus، Dendrobaena، Aporrectodea و Octolasion) و سه گروه اکولوژیک (Epigeic، Anecic و Endogeic)تعلق دارند. کرم خاکی Dendrobaena octaedra از گروه اکولوژیک Epigeic در همۀ رویشگاههای تحت مطالعه در این تحقیق مشاهده شد و دارای بیشترین فراوانی بود. گونههای کرم خاکی متعلق به گروههای اکولوژیک Anecic و Endogeic در رویشگاههای بلندمازو، زربین و عرصۀ تخریبشده یافت نشدند. در مجموع گروههای اکولوژیک کرمهای خاکی تحت رویشگاههای جنگل طبیعی کمتردستخورده و توسکا، بیشترین فراوانی را داشتند که با مشخصههای نیتروژن لاشبرگ و خاک و همچنین pH خاک رابطۀ مثبت معنیدار و با مشخصههای کربن و نسبت کربن به نیتروژن لاشبرگ و خاک رابطۀ منفی معنیدار نشان دادند. میتوان نتیجه گرفت که تخریب رویشگاههای جنگلی، سبب کاهش فراوانی و تنوع کرم خاکی شده، درحالی که جنگلکاری عرصههای تخریبیافته، بهویژه با گونۀ توسکا، تنوع و فراوانی کرمهای خاکی را افزایش داده است.
جنگل طبیعی
جنگلکاری
کیفیت لاشبرگ
گروههای اکولوژیک کرم خاکی
منطقۀ نوشهر
2018
11
22
293
306
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_79991_af45ee889a1c8d00f59549d751e81479.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1397
10
3
رقابت درونگونهای برودار(Quercus brantii Var. persica) و ارتباط آن با برخی عوامل توپوگرافی و زیتودۀ ریشههای مویین (مطالعۀ موردی: قلعهگل- لرستان)
صدیقه
چاری پور
کامبیز
ابراری واجاری
جواد
سوسنی
هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیرات برخی عوامل توپوگرافی بر شاخص رقابت و مقدار زیتودۀ ریشههای مویین درختان شاخهزاد برودار (Quercus brantii Var. persica) و نیز تعیین همبستگی این عوامل با برخی ویژگیهای آنها در جنگل قلعهگل- لرستان بود. برای تعیین درختان هدف در رویشگاه از قطعات نمونۀ دایرهای (40 قطعه) و از روش نمونهبرداری بلوکی تصادفی استفاده شد. ضمن اندازهگیری قطر برابرسینه و فاصلۀ درخت هدف از درختان مجاور برای تعیین شاخص رقابت، در جهت شمال- جنوب درختان هدف و در فاصلۀ 1 متری آنها، نمونهبرداری ریشههای مویین از عمق 30-0 سانتیمتری انجام گرفت. آزمون پارامتری t مستقل نشان داد که جهت جغرافیایی در میزان شاخص رقابت تأثیر معنیداری دارد و میزان آن در جهت شمالی بیشتر از جهت جنوبی است (001/0 P<). تجزیۀ واریانس یکطرفه نشان داد که عوامل شیب و ارتفاع از سطح دریا بر میزان شاخص رقابت درختان بلوط تأثیرگذارند (05/0 P<). بین شاخص رقابت و قطر تاج درختان بلوط در تودۀ جنگلی همبستگی معنیداری مشاهده شد (01/0 P<). همبستگی پیرسون نشان داد که بین زیتودۀ ریشههای مویین و شاخص رقابت ارتباط معنیداری وجود ندارد(05/0 P>). آزمون پارامتری t مستقل نشان داد که عامل جهت جغرافیایی در مقدار زیتودۀ ریشههای مویین تأثیر معنیداری دارد و مقدار آن در جهت شمالی بیشتر از جهت جنوبی است(001/0 P<). تجزیۀ واریانس یکطرفه نشان داد که شیب تأثیری بر زیتودۀ ریشه مویین ندارد (05/0<P)، ولی ارتفاع از سطح دریا اختلاف معنیداری از این لحاظ نشان داد (01/0 P<). با توجه تأثیر عوامل توپوگرافی بر شاخص رقابت و ریشههای مویین درختان برودار، میتوان گفت که در عملیات جنگلشناسی باید به شرایط توپوگرافی رویشگاه و ویژگیهای درختان توجه بیشتری شود.
برودار
جهت
رقابت
ریشۀ مویین
شیب
2018
11
22
307
317
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_79977_7d862accc3b5838007538493e6b54830.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1397
10
3
مکانیابی مناطق مناسب احداث ایستگاههای اطفای حریق در اراضی جنگلی شهرستان سردشت
طیبه
امیری
عباس
بانج شفیعی
مهدی
عرفانیان
امید
حسین زاده
هادی
بیگی حیدرلو
هدف این پژوهش، مکانیابی مناطق مناسب احداث ایستگاههای اطفای حریق جنگلی در بخشی از جنگلهای شهرستان سردشت است. بدین منظور نقشۀ مکانیابی ایستگاههای اطفای حریق جنگلی براساس معیارهای فاصله از جاده، فاصله از رودخانه، فاصله از آتشسوزیهای پیشین، فاصله از حاشیۀ جنگل و فاصله از مناطق مسکونی تهیه شد. بهمنظور استخراج وزن معیارهای انتخابی در مکانیابی مناطق مناسب، هرکدام از معیارها بهصورت زوجی و در قالب فرایند تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) مقایسه شدند و وزن هر معیار بهدست آمد. نتایج نشان داد که معیار فاصله از جاده با 24 درصد وزن، بیشترین اهمیت را در بین معیارهای انتخابی در مکانیابی دارد. پس از تهیۀ نقشۀ وزنی هرکدام از معیارها و تلفیق آنها و اعمال لایۀ محدودیت کاربری اراضی، نقشۀ مکانیابی استخراج شد. نتایج مکانیابی ایستگاههای اطفای حریق نشان داد که 29 درصد از منطقه از شرایط مناسبی برای احداث ایستگاه اطفای حریق برخوردار است که پس از حذف پهنههای با مساحت کمتر از 5 هکتار، یکی از پهنههای استخراجشده بهعنوان منطقۀ مناسب برای احداث ایستگاه اطفای حریق در نظر گرفته شد. نتایج تحقیق با در نظر گرفتن شعاع عملکردی 10 کیلومتری نشان داد 81/97 درصد از مناطق دارای خطر آتشسوزی زیاد توسط پهنۀ انتخابی پوشش داده میشود. ضمن اینکه این شعاع عملکردی، تمام پهنههای آتشسوزیهای گذشته را نیز پوشش میدهد.
آتشسوزی
تحلیل سلسلهمراتبی
تصمیمگیری گروهی
شعاع عملکردی
2018
11
22
319
335
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_79996_87262c9a9d282f6d347e636694e1db80.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1397
10
3
اثر مبدأ بذر و تیمارهای شیمیایی بر صفات جوانهزنی بذر نیمرس نمدار
مسعود
طبری کوچکسرایی
آرش
امینی
سید محسن
حسینی
حامد
یوسف زاده
یکی از مشکلات تکثیر درختان جنس نمدار، جوانهزنی اندک بذرهای آنهاست. در این تحقیق، تیمارهای مختلف تحریک جوانهزنیدر بذرهای نیمرس نمدار(Tilia rubra subsp. caucasica form angulata Rupr.)، جمعآوریشده از دو مبدأ ارتفاعی میانبند و بالابند (بهترتیب 500 و 1500 متر از سطح دریا) جنگلهای چمستان بررسی شد. بذرهای نیمرسِ با پریکارپ هر مبدأ بهصورت: 1. لایهگذاری سرد؛ 2. آغشته به هیدروکسید سدیم+لایهگذاری سرد؛ 3. بذرهای نیمرس، بدون پریکارپ بهصورت جیبرلیک اسید+لایهگذاری سرد؛ و 4. کینتین اسید+لایهگذاری سرد در قالب طرح کاملاً تصادفی آزمایش شدند. بیشترین درصد جوانهزنی (87 درصد) به بذرهای بالابندِ بدون پریکارپ، تیمارشده بهترتیب با جیبرلیک اسید+لایهگذاری سرد، و کنتین اسید+لایهگذاری سرد مربوط بود. بیشترین سرعت جوانهزنی (6 بذر در هفته) به بذرهای میانبندِ با پریکارپ، تیمارشده بهترتیب با لایهگذاری سرد، و آغشته به جیبرلیک اسید+لایهگذاری سرد اختصاص داشت. کمترین میانگین زمان جوانهزنی (20 روز) به بذرهای میانبندِ با پریکارپ (فقط لایهگذاری سرد شده) متعلق بود. بهطور کلی، اگرچه بذرهای نیمرس بدون پریکارپِ بالابند، آغشته به جیبرلیک اسید (و کینتین اسید)+لایهگذاری سرد دارای درصد جوانهزنی مناسبی بودند، بذرهای نیمرس با پریکارپ میانبند (فقط لایهگذاری سرد) جوانهزنی قابل قبولی را در زمان کوتاهتری نشان دادند. با وجود این، در تحقیقات آینده، بررسی اثر تیمارها بر شاخص بنیۀ بذر و رشدونمو نهال نمدار برای بهکارگیری شیوۀ مناسب تکثیر بذر و تولید نهال آن در نهالستان توصیه میشود.
جیبرلیک اسید
درصد جوانهزنی
شاخص بنیه بذر
کینتین اسید
مبدأ بذر
2018
11
22
337
346
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_79994_861f9a22ed9230d4a5e025a5d154df41.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1397
10
3
تجزیه و پویایی عناصر غذایی لاشبرگ بلوط ایرانی (Quercus brantii Lindl.) در جنگلهای زاگرس شمالی (پژوهش موردی: جنگلهای منطقۀ چهارزبر کرمانشاه)
فرهاد
قاسمی آقباش
مهرداد
زرافشار
بازگشت عناصر غذایی از طریق لاشبرگ، از مهمترین مسیرهای چرخۀ عناصر غذایی و حفظ حاصلخیزی خاک در اکوسیستمهای جنگلی است. پویایی عناصر غذایی و تجزیۀ لاشبرگ در جنگل، بر قابلیت در دسترس بودن عناصر غذایی خاک تأثیر زیادی دارد. تحقیق حاضر با هدف ارزیابی پویایی عناصر غذایی و تجزیۀ لاشبرگ بلوط ایرانی (Quercus brantii Lindl.) با استفاده از روش کیسهلاشبرگ به مدت 360 روز در جنگلهای منطقه چهارزبر کرمانشاه انجام گرفت. در این بررسی، کیسهلاشبرگها (با ابعاد 20×30 سانتیمتر و روزنۀ 2 میلیمتر) با پنج تکرار و در فواصل زمانی 60، 120، 180، 240 و 360 روز جمعآوری شد و اندازهگیری نرخ تجزیه و ترکیبات شیمیایی لاشبرگها مانند نیتروژن، کربن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم و لیگنین انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که در سال اول تجزیه، 99/45 درصد مادۀ آلی لاشبرگ از دست رفت و نرخ ثابت تجزیه، 402/0 درصد در روز بهدست آمد و مشخص شد که حد نهایی تجزیۀ آن 34/68 درصد است. پویایی عناصر غذایی بررسیشده از الگوهای عمومی پیروی کرد و مقادیر آنها در لاشبرگ تحت بررسی بهصورت (27/0 ± 55/2 میلیگرم در گرم) K< (15/0 ± 73/2 میلیگرم در گرم) Mg< (36/0 ± 76/11 میلیگرم در گرم) P< (93/0 ± 16/25 میلیگرم در گرم) N< (37/0 ± 58/48 میلیگرم در گرم) Ca ثبت شد. براساس نتایج مشخص شد که آزادسازی نیتروژن تا 180 روز روند منفی داشت و پس از آن تا پایان دوره مثبت بود. براساس نتایج رگرسیون گامبهگام، متغیرهای نسبت C/P و نیتروژن در مدل وارد شدند و توانستند 8/85 درصد نرخ تجزیۀ لاشبرگ را پیشبینی کنند. در کل نتایج تحقیق نشان داد که بلوط ایرانی خاصیت اصلاحکنندگی متوسط نیتروژن خاک را دارد و برای تولید هوموس چندان قابلیتی ندارد.
لیگنین
مادۀ ازدسترفته
معدنیسازی عناصر
نیتروژن
2018
11
22
347
359
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_79978_3c4e7ae93d42f4e0af048446879cf9b5.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1397
10
3
امکان استفاده از باکتریهای محرک رشد در عملیات احیای جنگلهای بلوط (مطالعۀ موردی: ایستگاه گاران، مریوان)
مریم
تیموری
مصطفی
خوشنویس
محمد حسین
صادق زاده حلاج
طاهره
علی زاده
محمد
متینی زاده
مهدی
پور هاشمی
بهدلیل دخل و تصرف فراوان و بهرهبرداریهای بیرویه بهتدریج از مساحت جنگلهای بلوط در مناطق رویشی مختلف کاسته شده است. با توجه به اهمیت بلوط در اکوسیستم ایران بهویژه ناحیۀ رویشی زاگرس، لزوم احیای رویشگاههای تخریبشده بیش از پیش احساس میشود. در این پژوهش، تأثیر باکتریهای محلولکنندۀ فسفات معدنی جداشده از خاک نواحی رویشی زاگرس بر زندهمانی و رشد نونهالهای دو گونۀ برودار و ویول بررسی شده است. ابتدا نمونهبرداری از خاک منطقۀ ریزوسفری درختان برودار و ویول در ایستگاه پلگاران انجام گرفت و باکتریهای محلولکنندۀ فسفات از آنها جدا شده و با استفاده از آزمونهای بیوشیمیایی در سطح جنس شناسایی شدند. بذرهای جمعآوریشده پس از مایهزنی در ایستگاه پلگاران کاشته شدند. پژوهش براساس آزمایش فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با استفاده از متغیر گونۀ بلوط (در دو سطح) و جنس باکتری (در پنج سطح) انجام گرفت. نتایج نشان داد که اثر گونه و باکتری بر زندهمانی گونهها معنیدار نیست، اما باکتریها موجب افزایش رشد طولی، رشد قطری و درصد وزن خشکریشۀ نونهالهای برودار و ویول شدند. براساس مقایسۀ میانگین پارامترهای رشد طولی، رشد قطری و وزن خشک ریشه، گونۀ ویول پاسخ بهتری به مایهزنی باکتریها از خود نشان داد. بهعلاوه تأثیرات باکتری سودوموناس و باسیلوس در افزایش معنیدار متغیرهای تحقیق بیش از باکتریهای دیگر است و در عملیات احیای جنگلهای زاگرس، استفاده از آنها را میتوان توصیه کرد.
احیا
باکتری حلکنندۀ فسفات
برودار
زاگرس
ویول
2018
11
22
361
371
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_79995_3cf6d84110fe04a408aca880afe91542.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1397
10
3
استخراج مقولههای پایه برای سیاستگذاری جنگلهای شمال ایران
محسن
نورزاد مقدم
تقی
شامخی
اصغر
فلاح
محمد
عواطفی همت
با توجه به نبود سیاستهای جامع و بلندمدت برای جنگلهای شمال ایران، تدوین سیاستهایی با رویکرد استفادۀ پایدار از همۀ ظرفیتها و کارکردهای این جنگلها لازم است. از اینرو در این تحقیق سعی شد مقولات قابل استفاده بهمنظور سیاستگذاری برای جنگلهای شمال ایران در چهار دستۀ قوتها، ضعفها، فرصتها و تهدیدها از اسناد مرتبط با جنگل و آن دسته از نهادهای دارای ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم با هر یک از کارکردهای آن استخراج شوند. از اینرو 47 سند ملی و بینالمللی شامل سیاستها، قوانین، برنامهها، آییننامهها و متون مربوط به اجلاس، کنوانسیونها و مجامع بینالمللی مرتبط با موضوع تحقیق با روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد مایرینگ و تلفیق روشهای استقرایی و قیاسی بررسی شد. در نهایت 124 مقوله شامل 27 قوت، 13 ضعف، 61 فرصت و 23 تهدید استخراج شد. قوتهای سازمان ادارهکنندۀ جنگل در دو دستۀ اختیارات قانونی و منابع و زیرساختها و ضعفهای شناساییشده عمدتاً مربوط به ساختار سازمانی و امکانات در دسترس بوده است. بیشتر فرصتها مربوط به زمینههایی است که در نتیجۀ پیوستن به کنوانسیونها و مجامع بینالمللی حاصل شده است. بیشتر تهدیدها مربوط به وجود قوانینی است که با مأموریت و اهداف سازمان ادارهکنندۀ جنگل تضاد دارند. با توجه به نظر 78 نفر از صاحبنظران، همۀ مقولات استخراجی از حیث اهمیت در محدودۀ "کمی زیاد" تا "زیاد" قرار دارند. با عنایت به نتایج حاصل، سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور بهعنوان متولی ادارۀ جنگلهای شمال، کمتر توانسته است از قوتها و فرصتهای در دسترس برای پوشش ضعفها و تهدیدها استفاده کند. تحقیقات بیشتری برای پی بردن به چرایی این وضعیت لازم است.
تحلیل محتوای کیفی
جنگلهای هیرکانی
سیاستگذاری
عوامل درونی و بیرونی
2018
11
22
373
387
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_79997_6649f44fd50b16dd108666dc8136d219.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1397
10
3
مقایسۀ قابلیت دادههای ماهواره لندست 8 و مدل SEBAL در برآورد تبخیر و تعرق جنگلهای خزری با مدل ترکیبی پنمن مانتیث
احمد
عباس نژاد
علی اصغر
درویش صفت
جواد
بذرافشان
روشهای متکی بر سنجش از دور، برای رفع محدودیتهای روشهای مستقیم اندازهگیری تبخیر و تعرق ایجاد شدهاند. هدف تحقیق حاضر، بررسی قابلیت تصاویر ماهوارۀ لندست 8 و مدل SEBAL در برآورد تبخیر و تعرق واقعی لحظهای (ETINST) و روزانۀ (ET24) اکوسیستمهای جنگلی است. برای این منظور، تصاویر ماهوارۀ لندست 8 در چهار زمان برای جنگلهای شهرستان رامسر تهیه و پس از پردازش و محاسبات لازم از جمله شاخص NDVI، دمای سطحی، گسیلندگی و آلبیدو بر روی تصاویر، همۀ مؤلفههای انرژی در سطح تبخیر و تعرق از جمله شار تابش خالص، شار گرمای خاک، شار گرمای محسوس و در نهایت شار گرمای نهان از تصاویر برآورد و برپایۀ شار گرمای نهان مقادیر و بهصورت نقشه تهیه شد. برای اعتبارسنجی ETINST و برآوردشده، دادههای سهساعتی ایستگاه سینوپتیک هواشناسی رامسر تهیه و این دو پارامتر به روش پنمن مانتیث فائو محاسبه شد. متوسط ETINST و برآوردشده بهترتیب 45/0 و 98/3 و متوسط محاسبهشدۀ این دو پارامتر بهترتیب 55/0 و 62/4 است. نتایج نشان داد که اختلاف بهنسبت کم و مقدار آن در چهار تاریخ بررسیشده از 38/8 تا 17/15 درصد در مقیاس لحظهای و از 41/11 تا 34/18 درصد در مقیاس روزانه است. همچنین میانگین درصد اختلاف نسبی برآوردشده برای و بهترتیب 45/11 و 27/14 درصد است که در مجموع توانایی زیاد رویکرد بهکاررفته در برآورد تبخیر و تعرق را نشان میدهد. در یک نتیجهگیری کلی میتوان گفت رویکرد استفادهشده در این تحقیق قابلیت تهیۀ نقشۀ تبخیر و تعرق در جنگلهای شمال ایران در فصلهای بهار و تابستان را دارد.
پنمن مانتیث فائو
تبخیر و تعرق
سنجش از دور
لندست 8
SEBAL
2018
11
22
389
402
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_79979_fd45b059a77918a3dfa50c474885dda9.pdf