2024-03-28T14:12:14Z
https://www.ijf-isaforestry.ir/?_action=export&rf=summon&issue=1361
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1393
6
3
پاسخ نهال کازوآرینا (Casuarina equisetifolia Blancon.) به تنش غرقابی- شوری
در این تحقیق برخی صفات نهال کازوآرینا در ارتباط با تنش غرقابی- شوری شامل سطوح 0، 50، 100، 150 میلیمولار NaCl و شاهد (بدون غرقاب و شوری) در قالب طرح کاملاً تصادفی بهمدت 120 روز در محیط گلخانه بررسی شد. نتایج نشان داد میزان زندهمانی در کلیة سطوح تیمار، 100 درصد و در سطح غرقابی 150 میلیمولار NaCl، 3/33 درصد بود. رویش ارتفاعی و قطری در سطوح مختلف غرقابی- شوری و نیز با افزایش شوری کاهش یافت. ترکیب تنش شوری و غرقابی سبب کاهش زیتودة خشک کل نهال شد. تنش غرقابی توأم با شوری سبب ایجاد ریشههای نابجا در همة سطوح غرقابی شد، اما با افزایش سطح شوری از تعداد و مقدار زیتودة ریشههای نابجا کاسته شد. مقدار زیتودة ریشة نابجا در سطوح غرقابی با آب شیرین، و غرقابی با 150 میلیمولار NaCl به ترتیب 6 و 3 برابر زیتوده ریشه اصلی بود. بر اساس مشاهدات، حدود یک هفته پس از اعمال تنش در تمام سطوح غرقابی، منافذ هایپرتروفی بر روی قسمتی از ساقة نهال که در آب غرقاب بود شکل گرفت. بهطور کلی، این تحقیق مشخص کرد در مدت تحت بررسی، در شرایط غرقابی، با افزایش شوری رویش نهال کازوآرینا و مقدار بیوماس اندامهای آن کاهش یافت؛ این در حالی است که زندهمانی تا شرایط 100 میلیمولار NaCl هیچ گونه کاهشی نشان نداد و در غلظتهای شوری کمتر از آن، همواره 100 درصد بود. نظر به ایجاد ریشههای نابجای متعدد و منافذ هایپرتروفی که مبین راهکارهای مقاومت نهال کازوآرینا به شرایط غرقابی است، ادامة چنین تحقیقی در فصول رویش بعدی میتواند مقاومت دقیقتر آن را در شرایط غرقابی- شوری آشکارتر کند.
تنش غرقابی- شوری
رویش قطری
ریشه نابجا
زیتودة کل
کازوارینا
2015
12
01
255
265
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_7973_824df46e9f9ce299668529991bbb5a4a.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1393
6
3
بررسی تأثیر فلزات سنگین (سرب، کادمیوم و کروم) بر برخی خصوصیات ریختشناسی ریشة نهالهای Populus alba L. و Populus nigra L.
یکی از عوامل مهم در پالایش موفقیتآمیز فلزات سنگین از خاکها توسط گیاهان، ریختشناسی بخش ریشه است که جذب آلاینده از طریق آن صورت میگیرد. در پژوهش حاضر، تاثیر آلودگی خاک با فلزات سنگین بر برخی خصوصیات ریختشناسی ریشة دو گونة درختی صنوبر Populus alba L. و Populus nigra L. بررسی شد. طول، قطر، زیستتودة ریشه اصلی و زیستتودة ریشه جانبی نهالهای یکساله در خاکهای آلوده به فلزات سنگین سرب، کادمیوم و کروم (VI) با خاک غیرآلوده مقایسه شد.نتایج نشان داد افزایش غلظت هر سه فلز سنگین در خاک به کاهش صفات ریختشناسی در گونههای تحت بررسی منجر شد (01/0 > P). بیشترین کاهش مربوط به تیمار فلز کادمیوم و کمترین کاهش مربوط به تیمار فلز سرب بود. آلودگی کادمیوم در سطح آلودگی150 میلیگرم بر کیلوگرم، سبب کاهش 25 و 20 درصدی تولید زیستتودة ریشه جانبی بهترتیب در گونههای P. nigra و P. alba نسبت به تیمار شاهد شد. در بسیاری از صفات بررسیشده، گونة P. nigra بردباری بیشتری در برابر آلایندهها از خود نشان داد. به نظر میرسد که با افزایش سطوح آلودگی، راهبرد هر دو گونه بهصورت تمرکز بیشتر بر تولید ریشة اصلی و کاهش تولید ریشههای جانبی است که میتواند راهکاری بنیادین در افزایش بردباری باشد.
سرب
کادمیوم
کروم (VI)
گیاهپالایی
Populus alba L
Populus nigra L
2015
12
01
267
277
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_7974_20be4a8847926c4a6488338972830e14.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1393
6
3
بررسی امکان نگهداری بذر افرای کرب (Acer campestre L.) در شرایط مختلف دما و رطوبت
افرای کرب از جمله گونههای درختان بومی است که تولید نهال آن برای استفاده در برنامههای توسعة جنگل در دستور کار قرار دارد. آشنایی با امکان و شرایط نگهداری بذر این گونه بهدلیل وجود سال باردهی و عدم دسترسی به بذر آن در فاصلة بین این سالها ضروری است. بدین منظور بذرهای کاملاً رسیدة این گونه در آبان 1388 از جنگل لهر در ارتفاع 1800 متری از سطح دریا تهیه شد و تحت دو تیمار رطوبتی (اولیة شش و 12 درصد و کاهشیافتة شش درصد)، در دو وضعیت دمایی (انبار معمولی و سردخانة 4-2 درجة سلسیوس) قرار گرفت. نتایج نشان داد که بذرهای این گونه با رطوبت اولیه بهمدت یک فصل و با رطوبت کاهشیافته بهشکل مطمئن بهمدت دو فصل در شرایط انبار معمولی قابل نگهداری است. درحالی که در شرایط سردخانه (دمای 4-2 درجة سلسیوس) تحت هر دو تیمار رطوبتی بدون کمترین افت زندهمانی بهمدت 18 ماه نگهداری شدند. براساس نتایج، بذرهای این گونه، قابلیت تحمل کاهش رطوبت را دارند و تحت این شرایط بهشکل اطمینانبخش در شرایط انبار معمولی (بهمدت یک فصل) و در سردخانه (بهمدت دو سال) قابل نگهداریاند. ضمن اینکه نتایج، بر مشابهت رفتار بذور این گونه با بذرهای گروه ارتدکس دلالت دارد.
افرای کرب
تیمار دمایی
زندهمانی
کاهش رطوبت
2015
12
01
279
286
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_7975_2e480fe653b7ebfea6cb419c4cca6a43.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1393
6
3
ارزیابی مقاومت نهالهای داغداغان (Celtis caucasica L.) به تنش خشکی با استفاده از تکنیک فلورسانس کلروفیل
تنش خشکی یکی از مهمترین تنشهای محیطی محدودکنندة رشد و توسعة گیاهان است، بنابراین یافتن تکنیکهای نوین برای سنجش مقاومت گیاهان به خشکی با ارزش خواهد بود. این تحقیق با هدف استفاده از تکنیک فلورسانس کلروفیل بهعنوان پارامتری قابل اطمینان برای ارزیابی سریع تنش خشکی در نهالهای داغداغان (Celtis caucasica L.) انجام گرفت. بدین منظور، آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با یک فاکتور (تیمار آبیاری)، در پنج سطح (1، 3، 5، 7 و 9 روزه) و با پنج تکرار طراحی شد. سپس پارامترهای فلورسانس کلروفیل (Fv/Fm،FmوF0)، و محتوای پرولین برگ در نهالهای یکسالة داغداغان اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که تنش خشکی، سبب کاهش فلورسانس حداکثر (Fm) شد، بهطوریکه کاهش در تیمار نهروزه (نه روز بعد از قطع آبیاری) اختلاف معنیداری در سطح پنج درصد با سایر تیمارها داشت. مشابه این نتایج، حداکثر بازده فتوشیمیایی فتوسیستم II ((Fv/Fm نیزدارای روند کاهشی بود که این کاهش از تیمار پنج روز به بعد معنیدار شد، درحالیکه فلورسانس حداقل (F0) بهطور معنیدار تحت تأثیر خشکی قرار نگرفت. همچنین با افزایش شدت خشکی، تجمع پرولین در برگ از 7/1 (میکرومول/گرم وزن تر) در تیمار یکروزه به 95/72 در تیمار نهروزه افزایش یافت. اندازهگیری فلورسانس کلروفیل راهی مطمئن جهت شناسایی گونههای گیاهی مقاوم به تنشهای محیطی با توجه به ویژگیهای اکولوژیک هر منطقه جهت ایجاد فضای سبز و جنگلکاری میباشد.
پرولین
تنش خشکی
داغداغان
فلورسانس
کلروفیل
2015
12
01
287
296
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_7976_d0553f75c99e89e91c72a574a14defe0.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1393
6
3
ارزیابی تنوع بیمهرگان خاکزی در جنگلکاریهای کاج بروسیا (Pinus brutia Ten.) و زربین (Cupressus sempervirens var. horizontalis) منطقة کردکوی
این تحقیق به ارزیابی تنوع بیمهرگان خاکزی جنگلکاریهای کاج بروسیا و زربین کردکوی در منطقة ولاغوز استان گلستان میپردازد. در هیچیک از عرصههای جنگلکاری عملیات پرورشی تنککردن صورت نگرفته است. نمونههای بیمهرگان خاکزی در اواسط فصل تابستان با استفاده از 20 قطعه نمونة استوانهای به سطح مقطع 81 سانتیمترمربع و تا عمق 10 سانتیمتر انجام پذیرفت. جداسازی 14 گروه از بیمهرگان خاکزی در هر یک از قطعه نمونهها با استفاده از قیفهای برلیزی صورت گرفت. در مورد کرمهای خاکی بالغ نیز20 قطعه نمونة یک مترمربعی در اعماق 10 و 20 سانتیمتر حفر و نمونههای بالغ با روش دستچین جمعآوری شد. براساس نتایج تحقیق حاضر، شاخصهای تنوع در بین دو تودة کاج بروسیا و زربین اختلاف معنیداری نداشته، ولی مقادیر هر یک از شاخصهای شانون و سیمپسون، یکنواختی هیپ و غنای مارگالف بیمهرگان خاکزی در تودة جنگلکاری کاج بروسیا بیشتر از تودة جنگلکاری زربین بوده است. در مجموع نتیجة این تحقیق نشان داد که جنگلکاری بروسیا نسبت به عرصة جنگلکاری زربین، بستر مناسبتری را برای حضور بیمهرگان خاکزی فراهم کرده است.
بیمهرگان خاکزی
تنوع
جنگلکاری
زربین
غنا
کاج بروسیا
2015
12
01
298
307
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_7977_fcf7536fae9c61ae36eaf083d4d4a979.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1393
6
3
مقایسة صحت برآورد تراکم تاج پوشش با استفاده از دستگاهی مشابه کاجانوس تیوب و خط نمونه در تودة بلوط ایرانی
در این پژوهش، صحت برآورد تراکم تاجپوشش در یک تودۀ بلوط ایرانی (.Quercus brantii Lindl) با استفاده از دیدروی عمودی از نقاط زمینی به تاج درختان برای تعیین حضور یا نبود تاج پوشش در شبکههایی با تعداد 195، 102، 49 و 23 نقطه با استفاده از مشابه ساختهشده از دستگاه کاجانوس تیوب، با هم و با روش خطنمونه مقایسه شد. برای این منظور در قطعات نمونه 9/4 آری، شبکههایی با تعداد نقطه ذکرشده پیاده شدند که روش 195 نقطهای، روش کنترل در نظر گرفته شد. بهدلیل ماهیت دادهها، از آزمون ناپارامتری کروسکال - والیس برای مقایسة میانگین رتبهای روشها استفاده شد. همچنین برای هر کدام از روشها مقادیر صحت با استفاده از درصد میانگین مجذور مربعات خطا و درصد اریبی محاسبه شد. براساس نتایج بهدستآمده، اختلاف آماری معنیداری بین میانگین رتبهای روشهای استفادهشده وجود ندارد و کمترین مقدار درصد اریبی بهترتیب برای روشهای شبکة 102 نقطهای، خطنمونه، شبکه 49 نقطهای و در نهایت شبکة 23 نقطهای بهدست آمد.
خط نمونه
زاگرس
کاجانوس تیوب
نمونهبرداری منظم تصادفی
2015
12
01
309
320
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_7978_0a3f9816997bf365f57ba351b1d9cdc7.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1393
6
3
بررسی تنوع در جمعیتهای بلوط ایرانی (Quercus brantii) جنگلهای زاگرس شمالی براساس نشانگرهای ریختشناختی و مولکولی ISSRو IRAP
در این تحقیق، تنوع ژنتیکی درون و بینجمعیتی 125 ژنوتیپ از نه جمعیت برودار (Quercus brantii) در جنگلهای زاگرس شمالی با استفاده از نشانگرهای ریختشناختی برگ، توالیهای تکراری سادة میانی (ISSR) و چندشکلی تکثیرشده بین رتروترانسپوزونها (IRAP) بررسی شده است. براساس تجزیة خوشهای مبتنی بر دادههای ریختاری، جمعیتهای مورد بررسی بهطور معنیداری از هم متمایز شدند و در شش خوشة اصلی قرار گرفتند. از مجموع 18 آغازگر ISSR 233 نوار ایجاد شد که 224 نوار (96 درصد) چندشکل بودند. تعداد کل نوارهای تکثیرشده با آغازگر IRAP برابر با 129 نوار بود که 126 نوار (97 درصد) چندشکل بودند. در سطح گونه، تنوع ژنتیکی زیادی ISSR]: 24/0 =h، درصد لوکوسهای چندشکل (PPL) = 71/98 درصد؛ IRAP: 21/0 =h، PPL) = 22/99 درصد[ توسط دو نشانگر ISSR و IRAP برآورد شد. مقدار ضریب تمایز ژنتیکی بینجمعیتی (ΦSt) برآوردشده از هر دو نشانگر ISSR وIRAP بهترتیب 23/0 و 16/0 بود که بیانگر تقسیم بخش عمدة تنوع ژنتیکی کل، به تنوع ژنتیکی درونجمعیتها بوده است و این موضوع، توسط تجزیه واریانس مولکولی نیز تایید شد. به نظر میرسد پایین بودن تمایز ژنتیکی بین جمعیتها و در مقابل بالا بودن تمایز ژنتیکی بین پایههای داخل جمعیتها به دلیل جریان ژنی گسترده ناشی از گردهافشانی به کمک باد در بلوطها باشد. تجزیه خوشهای مبتنی بر هر دو نشانگر مولکولی، نه جمعیت Q. brantii این تحقیق را در خوشههای مشخص دندروگرام UPGMA گروهبندی کرد. براساس آزمون مانتل، همبستگی بین فواصل ژنتیکی جمعیتها و فواصل جغرافیایی آنها معنیدار نبود.
بلوط
تنوع ژنتیکی
توالیهای تکراری ساده میانی(ISSR)
جریان ژنی
نشانگر مولکولی
2015
12
01
321
338
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_7979_74b1f47685fc5d1a64799c592170a203.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1393
6
3
توزیع اجزای بارش در جنگلکاریهای سوزنیبرگ و پهنبرگ در اقلیم نیمهخشک (مطالعة موردی پارک جنگلی شهید بهشتی بروجرد)
این پژوهش با هدف تعیین مقادیر اجزای بارش (تاجبارش، بارانربایی و ساقاب) گونههای سوزنیبرگ کاج بروسیا (Pinus brutia) و سرو نقرهای (Cupressus arizonica) و پهنبرگ زبانگنجشک (Fraxinus rotundifolia) و چنار (Platanus orientalis) در پارک جنگلی شهید بهشتی شهرستان بروجرد انجام گرفت. مقدار باران با استفاده از سه عدد جمعآوریکننده باران که در فضای باز نصب شده بودند، اندازهگیری شد. برای اندازهگیری مقدار تاجبارش برای هر گونه از بیست جمعآوریکننده استفاده شد، بهنحوی که از هر گونه پنج اصله انتخاب و تعداد چهار جمعآوریکننده در زیر هر درخت نصب شد. مقدار بارانربایی از تفاضل مقدار باران و تاجبارش برآورد شد. در طول مدت بررسی، 24 رخداد باران با مجموع عمق 8/131 میلیمتر اندازهگیری شد. مقدار بارانربایی برای هر بارندگی بهطور متوسط برای کاج بروسیا 9/52، سرو نقرهای 1/49، زبانگنجشک 9/51 و چنار 1/61 درصد محاسبه شد. بین مقدار باران و تاجبارش، رابطة مثبت و قوی برای گونة چنار (872/0=2R)، زبانگنجشک (831/0=2R)، کاج بروسیا (892/0=2R) و سرو نقرهای (788/0=2R) مشاهده شد. بر این اساس میتوان گفت که تاجبارش گونههای پهنبرگ بیشتر از گونههای سوزنیبرگ است و با افزایش مقدار باران، میزان تاجبارش افزایش مییابد. سهم ساقاب در مورد کلیة گونههای مورد بررسی کمتر از یک درصد بود. بنابراین با عنایت به رژیم بارش و اهمیت آب در این مناطق، باید در جنگلکاری و مدلسازی فرایندهای هیدرولوژیک در اکوسیستمهای جنگلی، مقدار تاجبارش و بارانربایی گونهها با اولویت کاشت گونههای پهنبرگ نیز مدنظر قرار گیرد.
بارانربایی
بروجرد
تاجبارش
جنگلکاری
ساقاب
2015
12
01
339
350
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_7980_4e68fbcbc80e8365509004ec1c2f2398.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1393
6
3
پویایی فصلی رویش شعاعی بلندمازو (Quercus castaneifolia C.A. May.) (مطالعة موردی: جنگل آموزشی و پژوهشی دانشگاه تهران، نوشهر- کلیک)
زمان آغاز و اتمام رویش قطری در درختان به عوامل ژنتیکی و اقلیمی وابسته است و شدت آن در طول فصل رویش تغییر میکند. بررسی دقیق زمانبندی تشکیل چوب در یک فصل رویش و پویایی آن، بر دانش ما در مورد نحوة تشکیل چوب گونههای مهم جنگلی چون بلوط و عوامل مؤثر بر آن میافزاید. در این راستا و بهمنظور درک بهتر فرایند رویش شعاعی بلندمازو (Quercus castaneifolia)، چهار درخت سالم و راستار واقع در جنگل آموزشی و پژوهشی دانشگاه تهران انتخاب شد. در طی دورة رویش سال 1391 هر ماه با استفاده از دستگاه ریزنمونهبردار (تروفر) نمونههای چوبی برای مطالعات میکروسکوپی استخراج شدند. در آزمایشگاه، زمان آغاز و اتمام رویش و مراحل تمایز سلولی و پویایی رشد شعاعی در هر نمونه مورد بررسی میکروسکوپی قرار گرفت. پس از آن و بهمنظور ارائة روند رویش شعاعی بهصورت روزانه از مدل موجود گومپرتز بهره گرفته شد. تقسیم سلولی در ناحیة کامبیومی در فروردین یعنی در محدودة زمانی پیش از باز شدن جوانههای برگ شروع شد و در شهریور به اتمام رسید. همچنین بیشینة نرخ رویش روزانه در همة درختان مورد مطالعه به صورت همزمان در اواخر خرداد و اوایل تیر با حدود 17-15 سلول شمارششده در ناحیة کامبیومی تعیین شد. نتایج این تحقیق نشان داد که بخش عمدة رویش شعاعی بلندمازو در حد فاصل نیمة اردیبهشت تا پایان تیرماه به انجام رسیده است. بنابراین در مطالعات اقلیمشناسی درختی و تغییرات اقلیم به این مهم باید توجه ویژه شود.
بلوط بلندمازو
تابع گومپرتز
رویش شعاعی
ناحیة کامبیومی
2015
12
01
351
361
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_7981_250bacaa5b12429c8b0c3a8e399bca18.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1393
6
3
اندازهگیری تاجبارش و اتلاف تاجی جنگلکاریهای زربین و کاج بروسیا و تودة طبیعی بلندمازو در کوهمیان آزادشهر
مقدار تاجبارش و اتلاف تاجی گونههای درختی که برای جنگلکاری استفاده میشوند، بهاندازة سازگاری با رویشگاه اهمیت دارند. در شرق ناحیة رویشی هیرکانی، از گونههای زربین، کاج بروسیا و بلندمازو در طرحهای جنگلکاری زیاد استفاده شده است. تأثیر این جنگلکاریها بر اجزای بارش و بیلان آب منطقه ناشناخته است. این پژوهش با هدف اندازهگیری تاجبارش و اتلاف تاجی جنگلکاریهای زربین و کاج بروسیا و تودة طبیعی بلندمازو بهمدت یک سال (از اردیبهشت 1391) انجام شد. یک دستگاه بارانسنج و چهار جمعآوریکننده در محیط باز نزدیک به منطقه مورد بررسی نصب و برای اندازهگیری بارش استفاده شد. برای نمونهبرداری از تاجبارش، 35 جمعآوریکننده بهطور تصادفی در زیر تاجپوشش هر یک از تودهها نصب شد. در طول مدت بررسی مقدار بارش 1135 میلیمتر بود. مقدار تاجبارش در جنگلکاریهای زربین و کاج بروسیا و تودة طبیعی بلندمازو بهترتیب 4/439، 7/642 و 7/614 میلیمتر بهدست آمد. مقدار اتلاف تاجی سالانه در تودههای بررسیشده بهترتیب 3/61، 4/43 و 8/45 درصد از بارش برآورد شد. بین تاجبارش تودههای بررسیشده و بارش، همبستگی مثبت و معنیدار بهدست آمد و بهوسیلة معادلة توانی، مدلسازی شد. مدلسازی ارتباط بین اتلاف تاجی و بارش نیز با همین روش انجام شد. در جنگلکاریهای زربین و کاج بروسیا و تودة طبیعی بلندمازو، بخش زیادی از بارش روی تاجپوشش باقی میماند و پس از تبخیر شدن به جو باز میگردد. با توجه به اینکه گونة استفادهشده در جنگلکاری بر مقدار ورود آب به زیر تاجپوشش تأثیر دارد، لازم است در فرایند انتخاب گونه به مقدار تاجبارش و اتلاف تاجی توجه شود.
اتلاف تاجی
تبخیر
تاجبارش
تاجپوشش
مدلسازی
2015
12
01
363
376
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_7982_a364276be8dc7167521379ebb6990336.pdf