2024-03-29T12:26:51Z
https://www.ijf-isaforestry.ir/?_action=export&rf=summon&issue=17610
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1399
12
4
آیا تغییرات پوشش جنگلی در ناحیۀ رویشی زاگرس شمالی با روند پارامترهای اقلیمی همسوست؟
الهه
معروف زاده
پدرام
عطارد
کاهش مساحت جنگلها در ناحیۀ رویشی زاگرس ممکن است با تغییر پارامترهای اقلیمی مرتبط باشد. در تحقیق حاضر، روند تغییرات بارش و دما در ارتباط با روند تغییرات پوشش جنگلی در محدودۀ شهر سردشت (زاگرس شمالی) با استفاده از دادههای 30 سالۀ (2017-1988) ایستگاه هواشناسی سینوپتیک سردشت بررسی شد. آزمونهای آماری من-کندال، تخمینگر شیب سن و پتیت برای روندیابی و نیز یافتن نقاط جهش پارامترهای اقلیمی استفاده شدند. روند تغییرات پوشش جنگلی در محدودۀ شهر سردشت نیز با کمک دو شاخص گیاهی NDVI و SAVI بررسی شد. ارتباط بین پارامترهای اقلیمی و شاخصهای مذکور، با تحلیل رگرسیون خطی ساده و رگرسیون چندمتغیرۀ گامبهگام بررسی شد. نتایج آزمون من-کندال نشان داد که دمای سالانه، فصلی و ماهانۀ ژانویه، فوریه، مارس، می، ژوئن، جولای، آگوست و سپتامبر، دارای روند افزایشی معنیدار است. گرچه روند تغییرات شاخصهای NDVI و SAVI معنیدار نبود، اما این شاخصها با مقادیر پارامترهای اقلیمی، روابط معنیداری را نشان دادند، بهطوری که دمای ماه آوریل و شاخص SAVI، بیشترین ضریب همبستگی رابطۀ خطی ساده را نشان دادند (499/0). تحلیل رگرسیون چندمتغیرۀ گامبهگام، نشان داد که شاخص SAVI بیشترین همبستگی چندگانه (810/0) را با دمای ماه آگوست، دمای فصل بهار، بارش ماه جولای و دمای فصل زمستان دارد. با توجه به تأثیر تغییر اقلیم بر زوال و کاهش مساحت جنگلهای زاگرس، مدلهای رگرسیونی ارائهشده در این تحقیق، میتواند در اتخاذ تصمیم مناسب برای حفاظت این جنگلها کاربرد داشته باشند. یافتههای این پژوهش، اهمیت توجه مدیران جنگل به پیامدهای گرمایش جهانی را نشان میدهد.
آزمون من-کندال
آزمون پتیت
رگرسیون گامبهگام
NDVI
SAVI
2021
02
19
449
466
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_127780_074fe13e090e138893cbd889ee7171be.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1399
12
4
بررسی تأثیر متغیرهای اقلیمی- اقتصادی بر تخریب جنگلهای ایران
ایرج
صالح
حامد
رفیعی
سید شهاب
میرباقری
در این تحقیق، بهمنظور بررسی آثار متغیرهای اقلیمی- اقتصادی بر تخریب جنگلها در ایران از الگوی خودرگرسیون برداری با وقفۀ توزیعی طی دورۀ 1370 تا 1393 استفاده شد. نتایج الگوی کوتاهمدت نشان میدهد که وقفۀ متغیر وابسته در سطح 10 درصد معنادار است، با توجه به آمارۀ بنرجی، رابطۀ بلندمدت بین متغیرها تأیید میشود. نتایج الگوی بلندمدت نشان میدهد که درآمد سرانه دارای علامت منفی و در سطح 1 درصد معنادار بوده و متغیر توان دوم درآمد سرانه نیز دارای علامت مثبت و در سطح 1 درصد معنادار است. بهعبارتی رابطۀ Uشکلی بین تخریب جنگل و درآمد سرانه وجود دارد که بهمعنای تطابق نداشتن فرضیۀ زیستمحیطی کوزنتس دربارۀ تخریب جنگلها در ایران است. همچنین کشش برآوردی درآمد سرانه نشان میدهد که با افزایش 1 درصدی درآمد سرانه، تخریب 03/4 درصد کاهش مییابد. با توجه به اینکه درآمد سرانه از تقسیم تولید داخلی به جمعیت بهدست میآید، برای رسیدن به کمترین تخریب در رابطۀ بین درآمد سرانه و تخریب جنگل پیشنهاد میشود که در تولید داخلی، به ملاحظات محیط زیستی توجه شود؛ بهعبارتی با حسابداری سبز علاوهبر وارد کردن درآمد حاصل از جنگل، هزینههای تخریب جنگل نیز لحاظ شود. در صورت برداشت از جنگل زمینۀ کاشت و احیای دوباره در نظر گرفته شود. سیاستهای جمعیتی نیز بهتر است بهسمت تناسب جمعیت با منابع سوق داده شود. متغیرهای نسبت بارندگی به دما و توان دوم نسبت بارندگی به دما بهترتیب دارای علامت منفی و مثبت و هر دو معنادار هستند. بهعبارتی رابطۀ U شکلی بین تخریب جنگل و نسبت بارندگی به دما وجود دارد.
الگوی خودتوضیح با وقفههای توزیعی گسترده
تخریب جنگل
متغیرهای اقلیمی- اقتصادی
2021
02
19
467
489
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_127786_ea1badc5be6848cf918e8427c25101b7.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1399
12
4
بررسی پیامدهای اقتصادی و اجتماعی بهرهبرداری چوبی جنگل در استان مازندران
سمیه
شیرزادی لسکوکلایه
حمید
امیرنژاد
ساره
حسینی
بهرهبرداری جنگل از مهمترین هدفهای سیستم مدیریت جنگل است که پیامدهای اقتصادی و اجتماعی مختلفی دارد. هدف این پژوهش، شناسایی، وزندهی و اولویتبندی پیامدهای اقتصادی و اجتماعی بهرهبرداری چوبی جنگل با استفاده از نظر خبرگان، کارشناسان متخصص در این حوزه و جوامع روستایی ساکن در حاشیۀ جنگلها بوده است. برای اجرای این پژوهش جنگلهای تحت مدیریت حوزۀ ادارۀ کل منابع طبیعی استان مازندران (ساری) انتخاب شد. بهمنظور شناسایی پیامدهای مؤثر و مهم اقتصادی و اجتماعی بهرهبرداری چوبی جنگل از پرسشنامۀ محققساخته استفاده گردید. برای محاسبۀ وزن و اولویت پیامدها نیز بهترتیب از تکنیک اِنتروپی و تاپسیس استفاده شد. از تجزیهوتحلیل یافتههای این پژوهش، 12 پیامد مثبت و 8 پیامد منفی از جنبههای اقتصادی و اجتماعی برای بهرهبرداری چوبی جنگل استخراج شد که نتایج وزندهی آنها با استفاده از تکنیک اِنتروپی نشان داد پیامد مثبت ایجاد اشتغال با وزن 083560/0 و پیامد منفی هزینههای بهرهبرداری جنگل با وزن 125503/0، بیشترین وزن را در میان سایر پیامدهای بهرهبرداری چوبی جنگل به خود اختصاص دادند. همچنین، نتایج اولویتبندی پیامدهای مثبت و منفی بهرهبرداری چوبی جنگل با استفاده از تکنیک تاپسیس نشان داد که دیدگاه اقتصادی در هر دو پیامد بیشترین اولویت را به خود اختصاص داد. از اینرو پیشنهاد میشود به پیامدهای مثبت و منفی اقتصادی بهرهبرداری چوبی جنگل در برنامههای مدیریتی جنگل توجه بیشتری شود و تنها بر توقف بهرهبرداری جنگل تأکید نشود.
انتروپی
پیامدهای بهرهبرداری چوبی جنگل
جنگلهای مازندران
TOPSIS
2021
02
19
491
506
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_127789_b89858d569e61d84a16b54cf54864137.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1399
12
4
ارزیابی اثرات محیط زیستی، اجتماعی و اقتصادی جادۀ جنگلی دوهزار تنکابن با استفاده از ماتریس ارزیابی ژئوسایبرنتیکی
ابراهیم
عباسی
سید عطااله
حسینی
احسان
عبدی
اکبر
نجفی
جادهسازی در جنگل از فعالیتهایی است که سبب تغییر و دگرگونی زیادی در گونههای گیاهی و جانوری بومسازگان جنگل میشود و نیز بهدلیل کاربرد فراوان در مدیریت عرصه، از مهمترین پروژههایی است که باید پیامدهای آن ارزیابی شود. هدف این تحقیق ارزیابی اثرات محیط زیستی، اجتماعی و اقتصادی جادۀ جنگلی دوهزار تنکابن مازندران در سه مرحلۀ قبل، حین و بعد از ساخت جاده است. در این تحقیق از روش ماتریس ارزیابی ژئوسایبرنتیکی (GAM) استفاده شد. در GAM پارامترهای انتخابی یا تعیینشده معیار ارزیابی با توجه به سه بُعد محیط زیستی، اجتماعی و اقتصادی بررسی شدند. نتایج حاکی از آن بود که نمرۀ ژئوسایبرنتیکی کل برای هر سه مرحلۀ ساخت جاده تقریباً مشابه بوده است (قبل از ساخت جاده: 33/13-، حین ساخت جاده: 78/80- و بعد از ساخت جاده: 47/36-) که نشان میدهد ساخت جادۀ دوهزار بهخصوص در حین ساخت تأثیرات منفی بر محیط زیست داشته، اما خدمات اجتماعی و اقتصادی آن بهخصوص بعد از ساخت، سبب شده که نمرۀ ژئوسایبرنتیکی کل در این محدوده ثابت باقی بماند. با اجرای روش ارزیابی GAM، ابزاری مناسب برای اطمینان یافتن از اجرای مناسب پروژه یا توقف آن بهدست میآید که میتوان آن را روشی برای تعیین، پیشبینی و تفسیر آثار محیط زیستی، اجتماعی و اقتصادی پروژۀ جادهسازی بر کل محیط زیست منطقه دانست.
دوره زمانی ساخت جاده
جنگل هیرکانی
معیارهای ارزیابی
مدیریت جنگل
2021
02
19
507
523
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_127796_58390125500a0a6910171604782fe00c.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1399
12
4
پایش، پیشبینی و تحلیل روند تغییر چهلسالۀ پوشش/کاربری اراضی اطراف شهر یاسوج
محسن
فرزین
مجید
خزایی
این پژوهش با هدف تعیین و تحلیل تغییرات پوشش/کاربری اراضی در اطراف شهر یاسوج و تعیین شدت تخریب منابع طبیعی در اثر رشد شهرنشینی و پیشبینی روند آن در آینده انجام گرفته است. بدین منظور، در ابتدا دادههای ماهوارهای لندست 5 و 8 در مردادماه سالهای 1368، 1378، 1388 و 1398 از پایگاه اطلاعاتی سازمان زمینشناسی ایالات متحدۀ آمریکا دانلود شد. پس از اصلاحات رادیومتری و اتمسفری لازم، لایههای داده آمادهسازی شد و با ایجاد مجموعۀ داده، نقشۀ طبقهبندی پوشش/کاربری زمین در محدودۀ تحقیق تهیه شد. سپس با استفاده از مدل سلولهای خودکار مارکف، نقشۀ پوشش/کاربری برای سال 1408 پیشبینی و تهیه شد. نتایج نشان داد که مساحت مرتع و جنگل در سالهای 1368 و 1398 بهترتیب از 22087 به 12381 و از 16095 به 15332 هکتار کاهش یافته است. بیشترین تخریب مرتع و جنگل بین سالهای 1378 تا 1388 به وقوع پیوسته و در مقابل، سطح اراضی رهاشده، نواحی مسکونی و ساختوساز افزایش یافته است. دقت الگوریتم احتمال حداکثر طبقهبندی با مقدار ضریب کاپای 77/0، 91/0، 89/0 و 9/0 و درصد صحت کلی 4/84، 9/93، 9/91 و 5/92 درصد بهترتیب برای سالهای 1368، 1378، 1388 و 1398 نشان از تفکیک و تشخیص مناسب و بسیار خوب مدل طبقهبندی دارد. برمبنای نقشۀ پیشبینی سال 1408، روند تخریب و تبدیل پوشش مرتعی و جنگلی در طی 10 سال آینده همچنان ادامه خواهد داشت و سطح اراضی کشاورزی و ساختوساز افزوده خواهد شد.
تخریب سرزمین
طبقهبندی اراضی
لندست
مدل سلولهای خودکار مارکف
2021
02
19
525
539
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_127800_30f888d4a4064c4f70e4c65d3e01aaa1.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1399
12
4
ارزیابی کیفیت روشهای مختلف تعیین گونۀ معرف در طبقهبندی جوامع گیاهی
بختی گل
صابری
امید
اسماعیل زاده
حامد
اسدی
پژوهش حاضر در نظر دارد کیفیت روشهای عددی آماری (شاخص تعلقه فی و ارزش معرف) و غیرآماری (شاخص پایایی نسبی و نسبت تاجپوشش کل) در تعیین گونههای معرف جوامع گیاهی راش جنگلهای هیرکانی شرقی (شصتکلا و توسکستان) را ارزیابی کند. برای این منظور، نخست با استفاده از روش گونههای معرف دوطرفه یا TWINSPAN شش گروه بومشناختی طبقهبندی شد. سپس با بهرهگیری از روش تخصیص مجموع مقادیر ارزش معرف/ اجتماعپذیری گونه- گروه یا TFVI (بهعنوان شاخص تشابه در اختصاص قطعه نمونه- گروه) و براساس هریک از شاخصهای دهگانۀ تعیین گونۀ معرف (در قالب ده الگوریتم)، طبقهبندی مجدد گروهها انجام گرفت. بررسی میزان انطباق نتایج هر یک از الگوریتمهای طبقهبندی بر نتایج جوامع گیاهی اولیه که در نتیجۀ کاربرد روش سنتز جدولی براون بلانکه بهدست آمدند، نشان داد که گروههای بهدستآمده از شاخص تخصیص TFVI در صورت استفاده از دو شاخص فی تعدیلشده براساس دادههای حضور- غیاب (84 درصد) و روش پایایی نسبی (82 درصد) بهترتیب بیشترین انطباق بر جوامع گیاهی منطقه را نشان میدهند. بهطور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که استفاده از دو شاخص فی اصلاحشده براساس دادههای حضور- غیاب و شاخص پایایی نسبی نسبت به شاخصهای دیگر در برآورد درجۀ اجتماعپذیری گونه- گروه یا تعیین گونههای معرف در تجزیهوتحلیل جوامع گیاهی در اولویت است.
پایایی نسبی
تخصیص قطعه نمونه-گروه
شاخصهای اجتماعپذیری گونه-گروه
گروههای بومشناختی
2021
02
19
541
555
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_127801_d901054941ffba0118cf48f522be6488.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1399
12
4
تغییرات مقدار چگالی، زیتوده، ذخیرۀ کربن و نیتروژن چوب خشکدارهای راش و ممرز برحسب درجات مختلف پوسیدگی در جنگل خیرود نوشهر
افسانه
خلیلی
اسداله
متاجی
خسرو
ثاقب طالبی
سید محمد
حجتی
خشکدارها نقشهای ساختاری و بیوژئوشیمیایی مهمی در فرایندهای اکوسیستم جنگلی ایفا میکنند. هدف پژوهش حاضر، تعیین مقدار چگالی چوب و زیتودۀ خشکدارهای راش و ممرز و رابطۀ آن برحسب درجات مختلف پوسیدگی و کلاسههای قطری مختلف در جنگل آموزشی و پژوهشی خیرود شهرستان نوشهر در استان مازندران است. ابتدا از خشکدارها (با قطر میانۀ بیشتر از 5/7 سانتیمتر) در سطحی معادل 50 هکتار بهصورت صددرصد آماربرداری شد. سپس برای تعیین چگالی چوب، از هر خشکدار سه نمونۀ مکعبی (نزدیک به مغز، نزدیک به پوست و بین مغز و پوست) به ابعاد 2× 2× 2 سانتیمتر تهیه و به آزمایشگاه انتقال داده شد. پس از تعیین انواع چگالی (چگالیِ تر، خشک و بحرانی) در محیط آزمایشگاه، نمونهها آسیاب شدند و با استفاده از روشهای استاندارد آزمایشگاهی، کربن و نیتروژن خشکدارها اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که انواع چگالی چوب خشکدارها با افزایش درجۀ پوسیدگی کاهش پیدا میکند. همچنین چگالی خشک از کلاسۀ کمقطر به قطور خشکدارها بهطور معنیداری کاهش مییابد. نتایج مربوط به زیتوده نشان داد که با افزایش درجۀ پوسیدگی، مقدار زیتوده افزایش پیدا میکند. از نظر کلاسههای قطری نیز با افزایش قطر خشکدارها، زیتوده روند افزایشی نشان داد. همچنین نتایج نشان داد که با افزایش درجۀ پوسیدگی و کلاسههای قطری خشکدارها، ذخیرۀ کربن آنها افزایش پیدا میکند، اما در مورد ذخیرۀ نیتروژن بهعلت نبود تفاوت معنیدار، الگوی خاصی مشاهده نشد. بر این اساس وجود خشکدارهای قطور بهعنوان منبع ذخیرۀ کربن در جنگل اهمیت زیادی دارد و حفظ آنها بهمنظور مدیریت همگام با طبیعت ضروری است.
تجزیه
تعادل کربن
چگالی خشک
خیرود
کلاسۀ قطری
2021
02
19
557
575
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_127805_1b6cdb744d50c033d45f5a7a81aef35e.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1399
12
4
روند مشخصههای فنولوژیک جنگلهای زاگرس جنوبی برمبنای سری زمانی MODIS-NDVI در دامنۀ زمانی 2017-2000
مهرنوش
مسیح پور
علی اصغر
درویش صفت
رامین
رحمانی
پرویز
فاتحی
شاخص پوشش گیاهی NDVI میتواند جایگزین مناسبی برای دادههای حاصل از اندازهگیری مستقیم مشخصههای جنگل باشد و برای بیان جنبههایی از وضعیت آن از جمله تغییرات مشخصههای فنولوژیک بهکار رود. در این تحقیق روند زمان شروع، پایان و طول فصل رویش و رابطۀ آنها با مشخصههای اقلیمی بارش و دما با استفاده از سری زمانی ماهوارهای NDVI-MODIS با تفکیک مکانی250 متر در جنگلهای زاگرس جنوبی بررسی شد. پس از آمادهسازیهای لازم، وضعیت هر پیکسل در 414 تصویر 16 روزه NDVI در دامنۀ زمانی 2017-2000 تجزیهوتحلیل شد. زمان شروع، پایان و طول فصل رویش به روش نقطۀ میانی و همچنین حدهای آستانه 35 و 50 درصد بهترتیب برای شروع و پایان فصل، استخراج و روندها و معنیداری آنها بررسی شد. براساس نتایج، میانگین زمان شروع، پایان و طول فصل رویش بهترتیب، 25 اسفند، 24 مرداد و 151 روز بود. با در نظر گرفتن آستانۀ 35 درصد برای دامنۀ سالیانۀ NDVI، میانگین زمان پایان فصل رویش، 8 شهریور و طول فصل رویش 190 روز بهدست آمد. بررسی روند فصلی نشان داد که زمان شروع و پایان فصل رویش بهترتیب 02/0 و 04/1 روز در سال زودتر رخ داد. طول دورۀ رویش نیز 202/1 روز در سال کاهش یافت. تغییرات زمان شروع، پایان و طول فصل رویش بهترتیب در 93، 81 و 81 درصد از منطقه، در سطح اطمینان 90 درصد، معنیدار نبود. بهطور کلی تغییر در زمان پایان فصل رویش بیشتر از تغییر در زمان شروع فصل رویش بود. بین تغییرات دما و بارش و تغییرات مشخصههای فنولوژیک همبستگی ضعیفی مشاهده شد.
جنگلهای زاگرس جنوبی
روند
سری زمانی NDVI
فنولوژی سطح زمین
2021
02
19
577
590
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_127807_7c954197dfb483246cc994e809c88795.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1399
12
4
بررسی مدلهای توزیع وفور و پارامتریک تنوع در خزههای پوستنشین در رابطه با تغییرات ارتفاعی جنگلهای کاسپینی، جنوب نوشهر
حبیب
زارع
مسلم
اکبری نیا
لارس
هدناس
طیبه
امینی
بهمنظور پی بردن به نحوۀ توزیع افراد و تغییرات وفور خزههای پوستنشین (کورتیکولوس)، در رابطه با تغییرات اکوسیستمها که خود تحت تأثیر تغییرات ارتفاعی است، جنگلهای جنوب نوشهر در امتداد یک ترانسکت طولی از ارتفاع 0 تا 2500 متر انتخاب شد. این جنگلها به سه لایۀ ارتفاعی یا اکوسیستم که دارای تیپهای جنگلی مشخص و غالبی بودند، تقسیم و در هر تیپ 100 درخت بهعنوان سطوح میزبان برای خزههای پوستنشین انتخاب شد. با استفاده از شاخصهای پارامتریک تنوع و انواعی از مدلهای توزیع وفور، تغییرات وفور گونهای و تنوع موجود در امتداد شیب تغییرات ارتفاعی بررسی شد. نتایج نشان داد که تیپ راش- ممرز با قرارگیری در لایههای میانی جنگل که از بارشهای بیشتری نیز برخوردار است، در همۀ مدلهای استفادهشده از دو تیپ انجیلی- ممرز در ارتفاع پایین و اوری- لور در ارتفاع بالاتر متنوعتر است و دو تیپ مستقر در لایههای پایینی، تغییرات وفور و جمعیت خزههای وابسته به آن با مدل توزیع عصای شکسته تطابق دارند که این موضوع، برخلاف تیپ غالب ارتفاعات است که از مدل لگاریتمی پیروی میکنند.
پراکنش وفور
رتبهبندی تنوع
شاخصهای یکنواختی
جنگلهای هیرکانی
2021
02
19
591
606
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_127808_c45e557f4fd3d24273f207126c6ee755.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1399
12
4
مقایسۀ عملکرد شبکههای عصبی مصنوعی با تحلیل رگرسیون در برآورد تراکم تودههای جنگلی سراوان گیلان
سیما
لطفی اصل
ایرج
حسن زاد ناورودی
امان محمد
کلته
تراکم درختان از مهمترین ویژگیهای ساختاری جنگل است که در مدیریت، حفاظت و احیای جنگلهای شمال ایران اهمیت ویژهای دارد. در این پژوهش، تراکم درختان به کمک عوامل مؤثر فیزیوگرافی، خاکی و انسانی با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی نگاشت خودسازمانده نظارتشده، پرسپترون چندلایه و مدل رگرسیون خطی چندگانه برآورد و با توجه به معیارهای ارزیابی کارایی آنها مقایسه شد. از اینرو نخست واحدهای همگن در محیط GIS تهیه شد. نمونهبرداری به روش سیستماتیک تصادفی با شبکهای به ابعاد 200 × 150 متر انجام گرفت و در کل 779 قطعه نمونۀ دایرهای به مساحت 1/0 هکتار پیاده شد. با اندازهگیری قطر برابرسینۀ همۀ درختان بالای 5/7 سانتیمتر، تراکم درختان برای هر قطعه نمونه و واحدهای همگن محاسبه شد. نتایج نشان داد که شبکۀ عصبی 5 SSOM (9117/0= R2 ، 9909/0= R2adj، 16/9= RMSE%، 26/4= Bias%) در مقایسه با شبکۀ عصبی 4 MLP (8321/0= R2، 8760/0= R2adj، 14/15= RMSE%، 96/10= Bias%) و مدل رگرسیون خطی چندگانه (6812/0= R2، 6910/0R2adj =، 71/28= RMSE%، 26/24= Bias%) دارای دقت بیشتر و خطای کمتر است. برای انتخاب برترین مدل، آزمون T-test انجام گرفت و نتایج نشان داد که شبکۀ عصبی SSOM از نوع رقابتی و نظارتی در سطح احتمال 95 درصد، مقادیری مشابه مقادیر واقعی دارد که علت آن بهدلیل توابع گوسی است که این ویژگی در شبکههای عصبی MLP با توابع سیگموئیدی مشاهده نمیشود. از اینرو، شبکۀ عصبی SSOM در برآورد تراکم درختان جنگلهای شمال ایران، جایگزین مناسبی برای شبکۀ عصبی پرسپترون چندلایه خواهد بود.
پرسپترون چندلایه
تعداد در هکتار
نرون برنده
نگاشت خودسازمانده
یادگیری نظارتشده
2021
02
19
607
631
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_127809_a5c3270116a699b4433e77c0805b2d7b.pdf