انجمن علمی جنگلبانی ایرانمجله جنگل ایران2008-611311320191211The effect of sawdust mulch application on amount of runoff in the skid trails (Case study: Kheyrud Forest)تاثیر کاربرد پوشش خاک اره بر مقدار رواناب مسیرهای چوبکشی (مطالعه موردی: جنگل خیرود)29730798929FAمعصومه احمدیدانشجوی دکتری مهندسی جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرجمقداد جورغلامیگروه جنگلداری دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران0000-0003-3676-278Xباریس مجنونیاناستاد گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرجشهرام خلیقیدانشیار گروه احیا مناطق خشک و کوهستانی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرجJournal Article20180807Forest machinery traffic on forests causes significant changes in increasing the bulk density, reducing porosity, ventilation and reducing water infiltration rate which resulted in an increasing surface runoff. According to the results of previous studies on the effect of mulch on reducing runoff in laboratory conditions, The aim of the present study was to determine and compare the amount of runoff produced in untreated skid trail, undisturbed forest (control area), and the skid trail plots covered by sawdust, under natural conditions in Namkhaneh District, Kheyrud Forest to find useful strategies to reduce the effects of forest utilization in order to maintain the function of forest water protection and reduce runoff. In this study, the runoff plots (6 m2) were triplicate established and runoff collected by pipes in the outlet plots were measured based on natural rainfall conditions. The results revealed that applying sawdust mulch to the skid trail decreased runoff compared to the untreated skid trail, and the runoff amount in undisturbed forest, untreated skid trail and sawdust mulch treatments were 0.40, 1.44 and 0.71 mm, respectively. The highest and the lowest amount of runoff were found for untreated skid trail and undisturbed forest treatments, respectively. Also, by application of sawdust mulch, the amount of runoff produced reduced by 48.4%, while the amount of runoff before the use of mulch in skid trail was 72.2% higher than the intact forest. Also, the runoff produced in skid trail control treatment was 51.1% higher compared to sawdust treatment.عبور ماشینآلات در جنگل، باعث تراکم و فشردگی و کاهش تخلخل و ظرفیت نفوذ خاک جنگل و به تبع آن افزایش متوسط حجم رواناب سطحی میشود. با توجه به نتایج مطالعات قبل درباره تاثیر مالچها روی کاهش رواناب در شرایط آزمایشگاهی، هدف از این تحقیق تعیین و مقایسه میزان رواناب تولیده شده در پلاتهای مسیر چوبکشی بدون تیمار، تیمار جنگل دستنخورده (شاهد جنگل) و مسیر چوبکشی با تیمار مالچ خاکاره، تحت شرایط طبیعی در بخش نمخانه جنگل آموزشی و پژوهشی خیرود است تا راهکارهای مفیدی برای کاهش اثرات بهرهبرداری به منظور حفظ کارکرد حفاظت از آب جنگل و کاهش رواناب بهکار رود. برای این مطالعه در پلاتهای 6 متر مربعی و در قالب سه تکرار بر اساس بارندگی-های طبیعی نمونههای رواناب که توسط لولههای موجود در قسمت خروجی پلات به ظروف جمعآوری هدایت میشد، جمعآوری و اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که مقدار رواناب در تیمار جنگل دستنخورده (شاهد جنگل) و مسیر چوبکشی بدون تیمار و مسیر با تیمار مالچ خاکاره بهترتیب 40/0 و 44/1 و 71/0 میلیمتر بود که بیشترین مقدار رواناب در تیمار مسیر چوبکشی بدون تیمار و کمترین آن در تیمار جنگل دستنخورده (شاهد جنگل) مشاهده شد. همچنین با استفاده از مالچ خاکاره مقدار رواناب تولید شده 49 درصد کاهش پیدا کرد، در حالیکه مقدار رواناب تولیدی قبل از کاربرد مالچ در مسیرهای چوبکشی نسبت به جنگل دست نخورده 72 درصد بود. همچنین رواناب تولید شده در تیمار شاهد مسیر چوبکشی 51 درصد بیشتر از تیمار مالچ خاکاره است.https://www.ijf-isaforestry.ir/article_98929_4a3fd1cfa7ba421fbbc22816ebbc3a84.pdfانجمن علمی جنگلبانی ایرانمجله جنگل ایران2008-611311320191211Effects of Dust on Morpho-physiological Responses of Fraxinus rotundifolia Mill. Seedlingاثر گردوغبار بر پاسخهای مورفوفیزیولوژیک نهال زبانگنجشک (Fraxinus rotundifolia Mill.)30932398862FAزینب جوانمرددانشجوی دکترا جنگل شناسی دانشگاه تربیت مدرسمسعود طبری کوچکسراییاستاد گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرسحسینعلی بهرامیدانشیار گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرسسید محسن حسینیاستاد گروه جنگلداری دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تربیت مدرس،سیدعلی مدرس ثانویاستاد گروه زراعت دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20180811The aim of this study was to evaluate the impacts of dust on the morpho-physiologial traits of <em>Fraxinus rotundifolia</em> Mill. seedling<em>,</em> a useful species in urban green space. In a greenhouse, a dust stress was applied using dust simulator with concentrations of 0, 750 and 1500 μg m<sup>-3</sup>. Experiment was conducted by a completely randomized design with 5 replicates (9 seedlings in each replicate) within 45 days with one-week interval.) . Dust deposition with 1500 µg m<sup>-3 </sup>concentration caused the appearance of symptoms of chlorosis and necrosis on leaves. This concentration decreased the amount of survival (29%), increment diameter (38%) and height (33%), average leaf area (19%), photosynthesis rate (45%), transpiration (60%), stomatal conductance (46%), mesophyll conductance (55%), spad index (23%), Fm (22%), Fv/Fm (22%), T<sub>1/2 </sub>(14%)increased intercellular CO<sub>2</sub> concentration (22%), water use efficiency (40%), leaf temperature (2.34 <sup>o</sup>C) and Fo (30%). For afforestation and tree planting initiatives in dust-polluted areas of urban and suburban regions of Iran, <em>F. rotundifolia</em> seedling can be usefully used in areas where dust concentration is less than 750 μg m<sup>-3</sup>.هدف این تحقیق، ارزیابی تأثیرات گردوغبار بر صفات مورفوفیزیولوژیک نهال زبانگنجشک (<em>Fraxinus</em> <em>rotundifolia</em> Mill.)، بهعنوان گونهای پرکاربرد در فضای سبز شهری است. تنش گردوغبار با غلظتهای صفر، 750 و 1500 میکروگرم بر متر مکعب با استفاده از دستگاه شبیهساز گردوغبار در محیط گلخانه اعمال شد. آزمایش در پنج تکرار (نه اصله نهال در هر تکرار) در یک دورۀ 45 روزه (با تناوب هر هفته) در قالب طرح کاملاً تصادفی صورت پذیرفت. غلظت 1500 میکروگرم بر متر مکعب گردوغبار، سبب ظهور علائم کلروز و نکروز در برگ شد. سطح 1500 میکروگرم بر متر مکعب گردوغبار در مقایسه با شاهد سبب کاهش پارامترهای زندهمانی (29 درصد)، رویش قطری (38 درصد) و ارتفاعی (33 درصد)، سطح برگ (19 درصد)، فتوسنتز (45 درصد)، تعرق (60 درصد)، هدایت روزنهای (46 درصد)، هدایت مزوفیلی (55 درصد)، شاخص کلروفیل یا اسپد (23 درصد)، حداکثر فلئورسانس کلروفیل پس از تابش نور به برگ یا Fm (22 درصد)، حداکثر کارایی فتوشیمیایی فتوسیستم II یا Fv/Fm (22 درصد)، افزایش غلظت CO<sub>2</sub> درونسلولی (22 درصد)، کارایی مصرف آب (40 درصد)، دمای برگ (34/2 درجۀ سانتیگراد)، حداقل فلئورسانس کلروفیل پس از عادت یافتن برگ به تاریکی یاFo (30 درصد) و T<sub>1/2</sub>یا نصف مدت زمان لازم برای رسیدن Fo به Fm (14 درصد) شد. در کل، نظر به یافتههای این تحقیق، برای توسعۀ درختکاری و مقابله با پدیدۀ گردوغبار در فضاهای شهری و برونشهری مناطق خشک و نیمهخشک کشور، نهال زبانگنجشک میتواند در مناطقی کاشته شود که مقدار گردوغبار کمتر از 750 میکروگرم بر متر مکعب است.https://www.ijf-isaforestry.ir/article_98862_67e1896a4998a40a9e1dc6f2ce327548.pdfانجمن علمی جنگلبانی ایرانمجله جنگل ایران2008-611311320191211Modeling form factor of Fagus orientalis trees using nonlinear regressions in
the Caspian forests of Guilan Provinceمدلسازی ضریب شکل درختان راش شرقی (Fagus orientalis Lipsky) با استفاده از رگرسیونهای غیرخطی در جنگلهای گیلان32533498857FAفریور نقویدانشجوی دکتری جنگلداری، گروه جنگلداری، پردیس دانشگاهی دانشگاه گیلان، رشت، ایرانامیر اسلام بنیاداستاد گروه جنگلداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه گیلان، صومعهسرا، ایرانکامبیز طاهری آبکناردانشیار گروه جنگلداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه گیلان، صومعهسرا، ایرانحسن پورباباییاستاد گروه جنگلداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه گیلان، صومعهسرا، ایرانJournal Article20181123One of the most important factors for determining the volume of trees is selection of an appropriate form factor. This study determined the most appropriate form factor formula and modeling the actual form factor in the Caspian region of northern Iran, Guilan’s forests. Totally, 150 beech (<em>Fagus orientalis</em>) trees were measured. Three coefficients of natural, artificial, and Hohenadel were compared with the actual form factor using pair-wise comparison test. Several nonlinear equations including logistics, Chapman-Richard, and exponential functions were used for modeling the form factor of beech trees. These functions were evaluated in terms of coefficient of determination (R<sup>2</sup>), paired t test, and accuracy statistics of ME, Root Mean Square Error (RMSE), ME<sub>r</sub> and RMSE<sub>r</sub>. The result showed that there were significant differences between the actual form factor and the each mentioned coefficients. None of the models presented high R<sup>2</sup> values. Accuracy statistics showed that exponential and logistic models can be usefully applied for estimation of the actual form factor coefficient. Also the results of t-test showed that there was no significant difference between of actual and estimated means of form factor derived from the logistic model. Therefore, logistic model was selected as the best for the estimating form factor of beech trees in Guilan’s forests of the Caspian region.یکی از عوامل مهم در تعیین حجم درختان برای بهرهبرداری مطابق با اصول بومشناختی، انتخاب و محاسبۀ ضریب شکل مناسب است. در این بررسی، بهمنظور تعیین مناسبترین فرمول ضریب شکل برای جایگزینی ضریب شکل واقعی و همچنین مدلسازی متغیر ضریب شکل در جنگلهای گیلان، 150 اصله درخت راش انتخاب شد. سه ضریب شکل طبیعی، مصنوعی و هوههنادل با استفاده از آزمون مقایسههای جفتی با ضریب شکل واقعی مقایسه شدند. از رگرسیونهای غیرخطی نمایی، لجستیک و چاپمن- ریچارد بهمنظور مدلسازی ضریب شکل درختان راش استفاده شد. برای ارزیابی مدلهای بهدستآمده از ضریب تبیین (R<sup>2</sup>)، Student t-test جفتی و از چهار آمارۀ ارزیابی صحت میانگین خطا، جذر میانگین مربعات خطا، میانگین خطای نسبی و جذر میانگین مربعات خطای نسبی استفاده شد. نتایج نشان داد که اختلاف معنیداری بین سه ضریب شکل طبیعی، مصنوعی و هوههنادل با ضریب شکل واقعی درختان راش وجود دارد. همچنین نتایج ضریب تبیین نشان داد که هیچکدام از مدلها از ضریب تبیین مناسبی برخوردار نیستند. آمارههای ارزیابی صحت نیز نشان داد که دو مدل نمایی و لجستیک از صحت کافی در برآورد متغیر ضریب شکل درختان راش برخوردارند. همچنین اختلاف معنیداری بین میانگین برآوردی بهدستآمده از مدل لجستیک با میانگین واقعی وجود نداشت. بنابراین مدل لجستیک بهعنوان بهترین مدل برای برآورد مشخصۀ ضریب شکل درختان راش در جنگلهای گیلان انتخاب شد.https://www.ijf-isaforestry.ir/article_98857_f08228934b475a7e1955086a24d82c1d.pdfانجمن علمی جنگلبانی ایرانمجله جنگل ایران2008-611311320191211The variability of humus forms in relation to forest cover and
soil ecology in different altitudesتغییرپذیری اشکال هوموس در رابطه با عوامل اکولوژیکی پوشش گیاهی و خاک در طبقات مختلف ارتفاعی33534698859FAمحمد بیرانونددانشجوی دکتری جنگلشناسی و اکولوژی جنگل، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تربیت مدرس، نور- مازندرانمسلم اکبری نیادانشکده منابع طبیعی دانشگاه تربیت مدرسغلامرضا صالحی جوزانیاستاد گروه بیوتکنولوژی میکروبی، پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی ایران، کرججواد قره چاهیاستادیار ژنتیک، مرکز تحقیقات ژنتیک انسانیدانشگاه علوم پزشکی بقیة الله (عج)، تهران، ایرانhttps://orcid.org/00یحیی کوچاستادیار گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تربیت مدرس، نور، مازندرانJournal Article20190225Humus systems are the largest part of organic carbon stock and play an important role in forest ecological processes. Elevation by influencing on the biological and non-biological properties of the forest ecosystem is an important factor for assessing the changes in the trees and distribution of humus systems. In this study, the morphological and chemical characteristics of humus forms in three altitudinal levels (500, 1000, and 1500 m.a.s.l.) and three transects which were 1000 meters apart were investigated. In each transect, 3 plots with 400 m<sup>2</sup> area were sampled, and in each plot 5 profiles of humus (in total of 135 profiles) were examined in the central Hyrcanian forest. Humus and samples were taken and transferred to the laboratory for chemical analysis. The results showed that the presence of Iron wood (Scientific name??) and ash (Scientific name??) trees mull humus forms and soil nitrogen stock decreased by elevation increasing. Hornbeam (Scientific name??) and maple (Scientific name??) trees, organic layers' nitrogen, mesomull and leptoamphi humus forms demonstrated strong correlation with the 1000 m elevation. The number of beech trees, carbon in soil and organic layers, organic layers' thickness and humus Amphi forms showed a strong relationship with each other as well as with elevation increasing. The effect of elevation on the composition of the trees coverage is accompanied by the variability in morphology and chemical characteristics of humus forms, so that by identifying tree species in every altitude, we can recognize the quantitative and qualitative properties of humus and soil.سیستمهای هوموس بزرگترین بخش ذخیرۀ کربن آلی خاک به حساب میآیند و تأثیر بسیار مهمی در فرایندهای اکولوژیکی جنگل دارند. در این زمینه، ارتفاع از سطح دریا با تأثیر بر ویژگیهای زیستی و غیرزیستی اکوسیستم جنگل، برای ارزیابی تغییرات پوشش و توزیع سیستمهای هوموس عامل مهمی به شمار میآید. در این پژوهش مشخصههای ریختی اشکال هوموس در سه طبقۀ ارتفاعی 500، 1000 و 1500 متر از سطح دریا در سه ترانسکت ارتفاعی به فاصلۀ 1000 متر از هم در نظر گرفته شد و در هر ترانسکت سه قطعه نمونۀ 400 متر مربعی و در هر قطعه نمونه پنج پروفیل هوموس (در مجموع 135 پروفیل) در جنگل هیرکانی مرکزی بررسی شد. نمونهبرداری از بخش هوموس و خاک برای تجزیهوتحلیل شیمیایی برداشت و به آزمایشگاه منتقل شد. نتایج نشان داد که حضور درختان انجیلی و ون، اشکال هوموس مول و ذخیرۀ نیتروژن خاک با هم ارتباط نزدیکی داشته و با افزایش ارتفاع روند کاهشی دارند. درختان ممرز و افراپلت، نیتروژن لایههای آلی، اشکال هوموس مزومول و لپتوآمفی همبستگی قویای با طبقۀ ارتفاعی 1000 متر دارند. تعداد درختان راش، کربن خاک و لایههای آلی، ضخامت لایههای آلی و اشکال هوموس آمفی رابطۀ نزدیکی با هم دارند و با افزایش ارتفاع، مقدار آنها افزایشی است. تأثیر ارتفاع بر ترکیب پوشش درختی، تغییرپذیری ریختی و شیمیایی اشکال هوموس را در پی دارد، بهطوری که با شناسایی گونههای درختی در هر طبقۀ ارتفاعی، میتوان به خصوصیات کمی و کیفی هوموس و خاک پی برد.https://www.ijf-isaforestry.ir/article_98859_602a39e5d98c25d860ee42826fefad1a.pdfانجمن علمی جنگلبانی ایرانمجله جنگل ایران2008-611311320191211Structural characteristics of Quercus macranthera forests in Arasbaran region,
North west of Iran (Hatam Mashe Si, Meshgin-Shahr)مشخصههای ساختاری جنگلهای اوری در ارسباران (مطالعۀ موردی: حاتم مشهسی، مشگینشهر)34736198860FAکیومرث سفیدیعضو هیات علمی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی ، دانشگاه محقق اردیبیلی،اردبیل0000-0001-7115-5059سید محمد معین صادقیگروه جنگلداری و اقتصاد جنگل دانشگاه تهران0000-0001-5562-6770Journal Article20190310This study aimed to evaluate the structural characteristics of <em>Quercus macranthera </em>forests in the Arasbaran region, Hatam Mashe Si, Meshgin-Shahr. To achieve this, all trees and shrubs were full calipered in three one-hectare plots. Additionally, the structural characteristics were measured using the nearest neighbor’s method. To measure intensity of trees, several indices like nearest neighbor distance index (density of trees), uniform angle index and Clark and Evans index (variety of location), Mingling index and Shannon-Wiener index (tree diversity in diameter classes), diameter and height differentiation indices (dimensional differences of trees), and complex structural diversity index (tree diversity) were used. The results showed that <em>Q. macranthera </em>represented a relatively homogeneous structure in its main site, and the mean of distance to the neighbors was 2.59 m. The results of uniform angle and Clark and Evans indices showed that the spatial pattern of trees was regular. Mingling and Shannon-Wiener indices showed a low tendency of <em>Q. macranthera </em>to mix with other tree species so that the majority of trees were <em>Q. macranthera</em>. The height and diameter differentiation indices illustrated that the dimensions of the trees had a slight difference. According to complex structural diversity index, tree diversity was at the medium level. It can be concluded that the <em>Q. macranthera </em>communities have a homogeneous structure in a study region with a low mixture and single canopy layer. The information can provide the opportunity to monitor future changes in <em>Q. macranthera </em>communities in this region. To promote ecosystem stability, it is suggested to create heterogeneity of stand structure and support other tree species in this area.این پژوهش با هدف بررسی ویژگیهای ساختاری اوری در جنگلهای طبیعی ارسباران در حاتم مشهسی مشگینشهر انجام گرفت. برای این منظور، سه قطعه نمونۀ یکهکتاری انتخاب و مشخصههای ساختاری توده براساس برداشت کامل همۀ پایههای درختی و درختچهای و روش فاصلهای (مبتنی بر نزدیکترین همسایه) اندازهگیری شد. بهمنظور بررسی تراکم درختان از شاخص فاصله تا نزدیکترین همسایهها، برای بررسی تنوع الگوی مکانی از دو شاخص زاویۀ یکنواخت و کلارک و اوانز، برای بررسی آمیختگی گونهای از شاخصهای مینگلینگ و شانون-وینر، برای اندازهگیری اختلاف ابعاد درختان از شاخصهای تمایز قطری و ارتفاعی درختان و برای محاسبۀ تنوع درختی از شاخص ترکیبی تنوع ساختاری بهره گرفته شد. نتایج نشان داد اوری در رویشگاه اصلی خود دارای ساختار بهنسبت همگن بوده و میانگین فاصله تا نزدیکترین همسایهها 59/2 متر است. نتایج حاصل از شاخص زاویه یکنواخت و شاخص کلارک و اوانز نشاندهندۀ الگوی یکنواخت درختان اوری بود. براساس دو شاخص مینگلینگ و شانون- وینر، تودههای تحت بررسی از آمیختگی اندکی برخوردارند و غالب درختان، اوری هستند. نتایج شاخص تمایز قطری و ارتفاعی درختان نشان داد که ابعاد درختان دارای اختلاف اندک بود. براساس شاخص ترکیبی تنوع ساختار،تنوع درختان در قطعههای نمونه بررسیشده در سطح متوسط حاصل شد. بر این اساس میتوان گفت جوامع درختی اوری در منطقه دارای ساختاری همگن با آمیختگی کم و یکاشکوبه است. اطلاعات بهدستآمده امکان پایش تغییرات آتی جوامع درختی اوری در منطقه را فراهم میآورد. همچنین بهمنظور افزایش پایداری اکوسیستمی، برنامهریزی برای ایجاد ناهمگنی در ساختار توده و حمایت از دیگر گونههای درختی توصیه میشود.https://www.ijf-isaforestry.ir/article_98860_c13f62c1388fb28eaa398bb87a9e3883.pdfانجمن علمی جنگلبانی ایرانمجله جنگل ایران2008-611311320191211The effect of canopy and its geographic orientation on seeds germination
and survival of Juniperus excelsa seedlingsبررسی تأثیر تاجپوشش و جهت جغرافیایی آن بر جوانهزنی بذر و زندهمانی نونهالهای ارس (Juniperus excelsa M. Bieb)36337198933FAمصطفی خوشنویسمؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور،، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایرانمریم تیموریعضو هیأت علمی، موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایرانمحمد حسین صادق زاده حلاجکارشناس ارشد پژوهشی، موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایرانمحمد متینی زادهموسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران0000-0003-2452-6819انوشیروان شیروانیعضو هیات علمی، گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران0000-0001-9953-3779Journal Article20190204Importance of Juniper trees for forest rehabilitation programs was resulted in direct, seed sowing of <em>Juniperus</em> <em>excelsa</em> as a safe method to expand juniper forest areas and rehabilitation of deteriorated forests. This study was done to determine the effect of canopy and its geographic orientation on seed germination as well as survival of seedlings in the Sirachal research station. Collected seeds from Sirachal habitat were sowed in four main geographic orientations under canopy’s edge and 1.5 meter out of canopy as completely randomized blocks in split plots. Data analysis showed that canopy (P<0.05) and its geographic orientation (P<0.01) had significant effects on seed germination. In addition, the effect of geographic orientation of canopy on seedling survival was significant (P<0.01).. The interaction of canopy and its geographic orientation on germination of seeds and survival of seedlings was not significant. The highest seed germination percentage was observed for seeds sowed under the canopy’s edge and in the north direction. The highest percentage of seedling survival was observed in the south followed by the north and east directions of the canopy. Despite the higher germination and survival percentages under the canopy’s edge, it is suggested to sow seeds out of trees canopy and in the north direction as seedlings have no chance to survive under the maternal trees canopy for longer periods.با توجه به اهمیت گونۀ ارس در برنامههای احیای جنگل، کاشت مستقیم بذر ارس در عرصههای جنگلی، راهکاری مطمئن برای افزایش سطح جنگلهای ارس و احیای جنگلهای تخریبشدۀ آن محسوب میشود. بنابراین این تحقیق بهمنظور تعیین تأثیرات تاجپوشش و جهت آن بر جوانهزنی بذر و زندهمانی نونهالهای حاصل در ایستگاه تحقیقاتی سیراچال انجام گرفت. بذرهای جمعآوریشده از رویشگاه سیراچال، در قالب بلوکهای کامل تصادفی و بهصورت کرتهای خردشده در چهار جهت جغرافیایی در لبۀ تاجپوشش و 5/1 متری بیرون تاجپوشش کاشته شدند. آنالیز دادههای آماری نشان داد اثر تاجپوشش و جهت جغرافیایی آن بر جوانهزنی بذرها و اثر جهت جغرافیایی تاجپوشش بر زندهمانی نونهالها معنیدار است. اثر متقابل تاجپوشش و جهت آن بر جوانهزنی بذر و زندهمانی نونهالهای حاصل معنیدار نشد. بیشترین درصد جوانهزنی در بذرهایی مشاهده شد که در لبۀ تاجپوشش و جهت شمال آن کاشته شده بودند. افزونبر آن بیشترین زندهمانی نونهالهای حاصل از کاشت بذر، بهترتیب در جهتهای جنوب، شمال و شرق تاجپوشش مشاهده شد. با وجود درصد بیشتر جوانهزنی بذرها در لبۀ تاجپوشش و نیز زندهمانی بیشتر نونهالهای ارس در چالههای لبۀ تاجپوشش (بدون وجود اختلاف معنیدار)، بهطور کلی توصیه میشود نظر به اینکه در درازمدت نهالهای رویشیافته در لبۀ تاج پوشش با قرار گرفتن در زیر تاج پایۀ مادری امکان ادامۀ حیات نخواهند داشت، عملیات بذرکاری ارس در بیرون و جهت شمال تاجپوشش انجام گیرد.https://www.ijf-isaforestry.ir/article_98933_72af7a9ea2fce1672c0cf8ede581d5fd.pdfانجمن علمی جنگلبانی ایرانمجله جنگل ایران2008-611311320191211Individual Tree Growth Models for Uneven aged and Mixed Hyrcanian Forests management (case study: farim forest)ارائه مدل های رویش تکدرخت به منظور مدیریت جنگل های ناهمسال و آمیخته هیرکانی (مطالعه موردی: جنگل فریم)37338698930FAسیده کوثر حمیدیدانشجوی دکتری، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساریاصغر فلاحدانشیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری0000-0002-3300-3975محمود بیاتاستادیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات جنگلهاو مراتع کشور، سازمان تحقیقات،آموزش وترویج کشاورزی،تهران،ایرانسید علی حسینی یکانیدانشیار، گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده مهندسی زراعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساریJournal Article20180916Hyrcanian forests, which are located mainly on the northern slopes of Alborz are very important in terms of their specific features. Consequently, studying the evolution of these forest communities and their vegetative status can help planners and managers in tending forest stands. Growth and product models, which describe the dynamics of the forest, are widely employed in forest management to predict future products and to study management options. This study was conducted in Jojadeh section of Farim forest in northern Iran. Individual tree growth models including individual tree diameter growth, individual tree height growth, individual tree survival growth and individual tree regeneration growth were investigated in this study using 313 permanent sample plots (0.1 ha) in two 10-year periods. Competition in the stand was investigated by basal area and basal area large in the stand. Results showed that in the diameter model, the increase in diameter up to 90 cm was dependent on the diameter at breast height i.e. the diameter growth increased with the tree diameter; however, it decreased after attainment of 90 cm diameter. Oak and Maple trees had the highest diameter growth. In the height model, species type had no effect on the height model. In the survival model, the survival probability of alder species were lower than other species. In addition, the regeneration decreased with the basal area of stand in the regeneration model. in the present study, we have attempted to present models that estimate and measure theexact diametergrowth, regenerationand survival without regard to ageجنگلهای هیرکانی که به طور عمده روی دامنههای شمالی البرز واقع شدهاند به لحاظ ویژگیهای ممتاز خود از اهمیت زیادی برخوردار هستند. بر همین اساس مطالعه تحول این جوامع جنگلی و بررسی وضعیت رویشی آنها میتواند به برنامه-ریزان و مدیران اجرایی در هدایت و پرورش تودههای جنگلی موجود کمک نماید. در این مطالعه که در شمال ایران، جنگل فریم، بخش جوجاده انجام شد، با استفاده از 313 قطعات نمونه دائم 10 آری در دو مقطع زمانی به فاصله 10 سال (1382-1392)، مدلهای رویشی تکدرخت شامل مدل رویشی قطری، مدل رویش ارتفاعی، مدل زندهمانی و مدل رشد به داخل ارائه شد. رقابت در توده از طریق سطح مقطع و سطح مقطع قطورترین درختان در توده محاسبه شد. نتایج نشان داد در مدل رویش قطری، افزایش رویش قطری تا قطر 90 سانتیمتر تابعی از قطر برابر سینه است. یعنی با افزایش قطر رویش قطری نیز افزایش مییابد ولی از قطر 90 سانتیمتر به بعد با افزایش قطر، رویش قطری کاهش مییابد. گونههای بلوط و افرا بیشترین رویش قطری را داشته است. در مدل رویش ارتفاعی، نوع گونه تأثیری در مدل رویشی ارتفاع ندارد و در مدل زندهمانی احتمال زندهمانی گونه توسکا نسبت به دیگر گونهها کمتر بود و در مدل رشد به داخل با افزایش سطح مقطع توده از رشد به داخل کاسته شده است.در مطالعه حاضر سعی شده است مدلهایی ارائه شوند که میزان دقیق رویش قطری، زادآوری و زندهمانی را بدون در نظر گرفتن سن برآورد و اندازهگیری کنند که این مسئله کمک فراوانی برای مدیریت جنگل میباشد.https://www.ijf-isaforestry.ir/article_98930_dfac711649a7002003501f4e50257f8a.pdfانجمن علمی جنگلبانی ایرانمجله جنگل ایران2008-611311320191211Supervised classification of Buxus hyrcana plant communities using artificial neural networkطبقه بندی نظارت شده جوامع گیاهی شمشاد هیرکانی با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی38740098931FAفرهاد خبازیگروه علوم و مهندسی جنگل دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی دانشگاه تربیت مدرس نور ایرانامید اسماعیل زادهگروه علوم و مهندسی جنگل، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تربیت مدرساکبر نجفیگروه علوم و مهندسی جنگل، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تربیت مدرس0000-0003-1065-4641Journal Article20190511In this research, the application of Artificial Neural Network or MLP method in the process Assignment of relevé-groups/ plant communities allocation was evaluated using Buxus hyrcana forests database. For this purpose, firstly, the ecological and sociological groups of B. hyrcana were determined using TWINSPAN and Braun-Blanquet method, respectively. The results of both numerical and expert based classification dendrogram of the B. hyrcana communities, which included seven levels of classification as primary groups/plant communities, were introduced to MLP. Then, with assignments in three sets of training (70%), test (15%) and validation (15%), the MLP classification was performed on each level of the two dendrogram. The results showed that by increasing the level of classification, the degree of adaptation of the MLP result to primary results of TWINSPAN (99% to 60%) and Braun-Blanquet (98% to 68%) from the cutoff level of 1 to 7. Results of sensitivity and kappa cross tab coefficients, except in 7 cut level, imply that the quality of MLP groups based on TWINSPAN primary ecological group is upper than primary Braun-Blanquet groups.Appropriate adaptation of the MLP results in Buxus hyrcana plant communities classification with the TWINSPAN and Braun-Blanquet ecological/syntaxa groups at the fifth cut level of both dendrograms indicate that application of MLP aim at a reliable results in plant community classification. So our result reiterate that MLP could be introduced as a suitable method in the assignment of releves to plant communities.در این پژوهش، کاربرد روش شبکه عصبی مصنوعی یا MLP در فرآیند تخصیص رلوه- گروهها/جوامعگیاهی با استفاده از پایگاه اطلاعاتی ترکیبگیاهی جنگلهای شمشاد هیرکانی (Buxus hyrcana Pojark.) ارزیابی شد. برای این منظور، نخست گروههای بومشناختی و جامعهشناختی شمشاد هیرکانی به ترتیب با استفاده از نتایج دو روش عددی TWINSPAN و تجربی براون-بلانکه تعیین شد. نتایج هر دو دارنگاره عددی و تجربی طبقهبندی مشتمل بر 7 سطح طبقهبندی به عنوان گروهها/ جوامعگیاهی اولیه به روش MLP معرفی شد. سپس با اختصاص دادهها در سه مجموعه آموزش (%70)، آزمون (%15) و اعتبارسنجی (%15)، طبقهبندی در هر سطح از دو دارنگاره انجام شد. نتایج نشان داد با افزایش سطح طبقهبندی از میزان انطباق جوامع گیاهی حاصله از روش MLP با گروههای بومشناختی (از 99 درصد تا 60 درصد) و جامعهشناختی اولیه (از 98 درصد تا 68 درصد) بهترتیب از سطحقطع 1 تا 7 کاسته میشود. همچنین بررسی روند تغییرات مقادیر درجه حساسیت کل و ضریب کاپا بر این نکته دلالت دارد که به غیر از سطح قطع 7 طبقه-بندی، کیفیت نتایج طبقهبندی MLP براساس نتایج اولیه طبقهبندی روش TWINSPAN در سطح بالاتری نسبت به جوامع گیاهی حاصله از روش براون- بلانکه قرار دارد. انطباق مناسب نتایج طبقهبندی روش MLP با نتایج سطح پنجم دارنگاره طبقهبندی حاصله از دو روش عددی (%90) و تجربی (%89) میتواند بیانگر کیفیت مطلوب روش MLP در طبقهبندی جوامع گیاهی باشد. بنابراین نتایج تحقیق تصریح میکند روش MLP میتواند به عنوان یک روش مناسب در فرآیند تخصیص قطعه نمونه-گروه/اچتماع گیاهی مدنظر قرار گیرد.https://www.ijf-isaforestry.ir/article_98931_785357a06a5644f5382c241870635394.pdfانجمن علمی جنگلبانی ایرانمجله جنگل ایران2008-611311320191211Evaluation of technical defects of poplar farming in Mazandaran provinceارزیابی نواقص فنی در صنوبرکاری های مازندران40141498932FAفرهاد اسدیعضو هیات علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مازندرانکامبیز اسپهبدی پاردکلاییعضو هیات علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مازندرانسید احسان ساداتیعضو هیات علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مازندرانJournal Article20190624The inadequate production of existing poplar cultivations can be due to unfavorable planting, maintenance and harvesting operations. In order to clarify the defects in the above operations, in the 30 stands of poplar trees, the diameter, height, wood volume and wood volume growth per hectare and year were measured and calculated. Then some information including primary planting spacing, existing tree number per hectare, etc. were determined by field survey. In path analysis, the causal and noncausal relationships between the independent variables and the volume growth were determined and demonstrated the direct effects of each component on growth, along with their indirect effects on the growth. Results showed, the area of the stands varied from 0.3 to 4 hectares. In more than 60 percent of the stands, the planting spacing was less than 2 by 2 meters. In most of the stands the percentage of survival was less than 50%. Only 10% of the stands had more than 25 m3 wood per year and per hectare. Principle component analysis showed that decreasing the planting distance had the most important effect in reducing the annual growth. Irrigation intensity showed the highest positive correlation with annual growth. Also, initial density showed the highest negative correlation with diameter and height. In path analysis, initial density showed the most direct negative effect on annual growth. Irrigation intensity has the highest positive indirect effect on annual growth. According to the results, the main defects of poplar farming are low spacing and more irrigation intervals, respectively.تولید اندک صنوبرکاریهای موجود میتواند ناشی از عملیات کاشت، داشت و برداشت نامناسب باشد. برای روشن شدن نواقص موجود در عملیات فوق ابتدا در 30 توده صنوبرکاری منتخب، مشخصات مساحت، قطر، ارتفاع و حجم درختان اندازهگیری و محاسبه شد. سپس اطلاعات فاصله کاشت اولیه، تعداد در هکتار موجود، درصد زندهمانی، ارتفاع نهال، و غیره به روش پیمایش میدانی جمعآوری شد. با استفاده از تجزیه علیت، روابط علت و معلولی بین متغیرهای مستقل و رویش حجمی مشخص شد و اثرات مستقیم هر یک از مؤلفهها بر رویش به همراه اثرات غیر مستقیم آنها بر رویش تعیین شد. بر اساس نتایج حاصله مساحت تودهها بین 3/0 تا چهار هکتار متغیر بود. در بیش از 60 درصد تودهها فاصله کاشت کمتر از 2*2 متر بود. درصد زندهمانی در اغلب تودهها کمتر از 50 درصد بود. تنها 10 درصد از تودهها رویش بیش از 25 متر مکعب داشتند. تجزیه به مؤلفههای اصلی نشان داد که کم شدن فاصله کاشت مهمترین اثر را در کاهش رویش دارد. در میان صفات مختلف در تجزیه همبستگی، دسترسی به آب بالاترین میزان همبستگی مثبت را با رویش نشان داد. همچنین تراکم اولیه بیشترین اثر همبستگی منفی را با قطر و ارتفاع نشان داد. در تجزیه علیت نیز تراکم اولیه بیشترین اثر مستقیم منفی را بر رویش نشان داد. دسترسی به آب بالاترین اثر غیر مستقیم مثبت را بر میزان رویش ارائه کرد. با توجه به نتایج فوق عمدهترین نواقص صنوبرکاریهای موجود به ترتیب فاصله کاشت کم و آبیاری کم است.https://www.ijf-isaforestry.ir/article_98932_4bf8ea2fabe2333f28585ae8c21f3ac4.pdfانجمن علمی جنگلبانی ایرانمجله جنگل ایران2008-611311320191211An ionome study in Persian oak (Quercus brantii Lindl) to evaluate factors affected oak declineارزیابی یونوم در بلوط ایرانی (Quercus brantii Lindl) بهمنظور بررسی علل زوال بلوط41542898861FAآناهیتا شریعتگروه تحقیقات زیست فناوری منابع طبیعی، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایرانحسین میرزایی ندوشنعضو هیات علمی گروه زیست فناوری موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورمهدی میرزامؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایرانزینب زارعگروه تحقیقات زیست فناوری منابع طبیعی، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران،هاشم کنشلومؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران،فائزه تقویگروه تحقیقات زیست فناوری منابع طبیعی، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران،Journal Article20190622Zagros forests with an area over six million hectares are important for economic, social and environmental aspects. More than one million hectare of Zagros forests has been declined. This research was carried out by selecting six sites at different altitudes and slopes. At each site, 30 oak (<em>Quercus brantii</em>) trees were selected. Sampling was done at any point on a certain level with an area of 20 hectares. It was achieved in June and October and 20 elemental parameters were measured. In order to investigate the relationship between ionomics and oak decline, oak stands were classified into healthy, endangered, and damaged bases. The results of univariate analysis of variance based on three factors of season, region, and crown health index showed a significant difference in the number of elements such as N, P, C, K, C / P, C / K, Fe, Ca, Mg, Na, Cu, Mn, Zn, Si in spring and autumn (P <0.05). Also, there was a significant difference among six sites examined for the amount of C, C / P, Ca, Mg, Cu, Mn, and Ni. In terms of health index, a significant difference was observed amongst N, P, C / P, K / P, N / K, C / N. The results of the principle component analysis indicate that the traits with the greatest effect on the explanation of the first component can be used as decline factors. The present study provided a precise estimate of the ionome characteristics of Iranian oak, in order to provide a suitable step for enhancing the ability of oak species to cope with environmental problems.جنگلهای زاگرس با وسعتی بالغ بر شش میلیون هکتار از جنبههای متعدد اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی حائز اهمیت هستند که از این مقدار بیش از یک میلیون هکتار دچار خشکیدگی شده است. این تحقیق با انتخاب شش رویشگاه در ارتفاع و جهت شیب متفاوت و بررسی 30 درخت در هر سایت انجام گرفت. نمونهبرداری در هر نقطه از یک سطح مشخص با وسعت تقریبی 20 هکتار در ماههای خرداد و مهر انجام گرفت و 20 پارامتر عنصری اندازهگیری شد. بهمنظور بررسی ارتباط یونومیک و زوال بلوط، پایههای بلوط براساس ظاهر شادابی به سه گروه پایههای سالم، در معرض خطر و آسیبدیده دستهبندی شدند. نتایج آنالیز واریانس ویژگیهای یونومیک براساس سه عامل فصل، منطقه و شاخص سلامت تاج بیانگر تفاوت معنیدار تعدادی از عناصر از جمله N، P، C، K، C/P، C/K، Fe، Ca، Mg، Na، Cu، Mn، Zn، Si برگ در دو فصل بهار و پاییز بود (05/0P<). همچنین تفاوت معنیداری در میان شش رویشگاه بررسیشده از نظر مقدار C، C/P، Ca، Mg، Cu، Mn، Ni مشاهده شد. از نظر شاخص سلامت نیز در مقدار N، P، C/P، K/P، N/K، C/N تفاوت معنیدار مشاهده شد. نتایج حاصل از تجزیه به مؤلفههای اصلی کلیۀ صفات مورد بررسی نیز حاکی از آن بود که میتوان از صفاتی که بیشترین تأثیر را در تبیین مؤلفۀ اول دارند، بهعنوان عوامل تشخیص زوال استفاده کرد. تحقیق حاضر برآورد دقیقی از ویژگیهای یونومیک در بلوط ایرانی را ارائه داده است تا بتوان در قدم بعد راهکارهای مناسب برای افزایش توان مقابلۀ گونههای بلوط در برابر ناملایمات محیطی را ارائه کرد.https://www.ijf-isaforestry.ir/article_98861_ef4deb78f838fc3872fddd6a1c72f978.pdf